علوم هشتم تلاش آقای معتمدی یکشنبه
امروز استاد ابتدا کلاس را ساکت کردند و بعد از خاموش کردن آتش سوزی جنگل در کانادا پرسیدند؟
در کانادا جلوی راه آتش را میسوزانند تا با رسیدن آتش به آن قسمت راهی برای پیشروی نداشته باشد
سپس سراغ کتاب علوم رفتیم و روخوانی کتاب انجام شد و سپس استاد گفتند که به دلیل کم بودن نمره های امتحان قبل کوییز از درس یک، هفته آینده گرفته می شود و آماده باشید
زنگ فارسی
سلام
در درس فارسی داستان کباب غاز را خواندیم این هم متنش
خوش ندارم زیاد استعمال کنم. همهی حضار یکصدا تصدیق کردند که تخلصی بس بهجاست و واقعن سزاوار حضرت ایشان است. در آن اثنا صدای زنگ تلفن از سرسرای عمارت بلند شد. آقای استاد رو به نوکر نموده فرمودند: “همقطار احتمال میدهم وزیرداخله باشد و مرا بخواهد. بگویید فلانی حالا سر میز است و بعد خودش تلفن خواهد کرد.” ولی معلوم شد نمره غلطی بوده است. اگر چشمم احیانن تو چشمش میافتاد، با همان زبان بیزبانی نگاه، حقش را کف دستش میگذاشتم. ولی شستش خبردار شده بود و چشمش مثل مرغ سربریده مدام در روی میز از این بشقاب به آن بشقاب میدوید و به کائنات اعتنا نداشت. حالا آشجو و کباببره و پلو و چلو و مخلفات دیگر صرف شده است و پیشدرآمد کنسرت آروق شروع گردیده و موقع مناسبی است که کباب غاز را بیاورند. مثل اینکه چشمبهراه کلهی اشپختر باشم دلم میتپد و برای حفظ و حضانت غاز، در دل، فالله خیر حافظاًمیگویم. خادم را دیدم قاب بر روی دست وارد شد و یکرأس غاز فربه و برشته که هنوز روغن در اطرافش وز میزند در وسط میز گذاشت و ناپدید شد. ششدانگ حواسم پیش مصطفی است که نکند بوی غاز چنان مستش کند که دامنش از دست برود. ولی خیر، الحمدالله هنوز عقلش به جا و سرش تو حساب است. به محض اینکه چشمش به غاز افتاد رو به مهمانها نموده گفت: آقایان تصدیق بفرمایید که میزبان عزیز ما این یک دم را دیگر خوش نخواند. ایا حالا هم وقت آوردن غاز است؟ من که شخصن تا خرخره خوردهام و اگر سرم را از تنم جدا کنید یک لقمه هم دیگر نمیتوانم بخورم، ولو مائدهی آسمانی باشد. ما که خیال نداریم از اینجا یکراست به مریضخانهی دولتی برویم. معدهی انسان که گاوخونی زندهرود نیست که هرچه تویش بریزی پر نشود. آنگاه نوکر را صدا زده گفت: “بیا همقطار، آقایان خواهش دارند این غاز را برداری و بیبرو برگرد یکسر ببری به اندرون.” مهمانها سخت در محظور گیر کرده و تکلیف خود را نمیدانند. از یکطرف بوی کباب تازه به دماغشان رسیده است و ابدن بی میل نیستند ولو به عنوان مقایسه باشد، لقمهای از آن چشیده، طعم و مزهی غاز را با بره بسنجند. ولی در مقابل تظاهرات شخص شخیصی چون آقای استاد دودل مانده بودند و گرچه چشمهایشان به غاز دوخته شده بود، خواهی نخواهی جز تصدیق حرفهای مصطفی و بله و البته گفتن چارهای نداشتند. دیدم توطئهی ما دارد میماسد. دلم می خواست میتوانستم صدآفرین به مصطفی گفته لب و لوچهی شتریاش را به باد بوسه بگیرم. فکر کردم از آن تاریخ به بعد زیربغلش را بگیرم و برایش کار مناسبی دست و پا کنم، ولی محض حفظ ظاهر و خالی نبودن عریضه، کارد پهن و درازی شبیه به ساطور قصابی به دست گرفته بودم و مانند حضرت ابراهیم که بخواهد اسماعیل را قربانی کند، مدام به غاز علیهالسلام حمله آورده و چنان وانمود میکردم که میخواهم این حیوان بی یار و یاور را از هم بدرم و ضمنن یک دوجین اصرار بود که به شکم آقای استاد میبستم که محض خاطر من هم شده فقط یک لقمه میل بفرمایید که لااقل زحمت آشپز از میان نرود و دماغش نسوزد. خوشبختانه که قصاب زبان غاز را با کلهاش بریده بود، والا چه چیزها که با آن زبان به من بی حیای دو رو نمیگفت! خلاصه آنکه از من همه اصرار بود و از مصطفی انکار و عاقبت کار به آنجایی کشید که مهمانها هم با او همصدا شدند و دشتهجمعی خواستار بردن غاز و هوادار تمامیت و عدم تجاوز به آن گردیدند. کار داشت به دلخواه انجام مییافت که ناگهان از دهنم در رفت که اخر آقایان؛ حیف نیست که از چنین غازی گذشت که شکمش را از آلوی برغان پرکردهاند و منحصرن با کرهی فرنگی سرخ شده است؟ هنوز این کلام از دهن خرد شدهی ما بیرون نجسته بود که مصطفی مثل اینکه غفلتن فنرش در رفته باشد، بیاختیار دست دراز کرد و یک کتف غاز را کنده به نیش کشید و گفت: “حالا که میفرمایید با آلوی برغان پر شده و با کرهی فرنگی سرخش کردهاند، روا نیست بیش از این روی میزبان محترم را زمین انداخت و محض خاطر ایشان هم شده یک لقمهی مختصر میچشیم.” دیگران که منتظر چنین حرفی بودند.
مهارت روانشناسی به قلم استاد میر شمشیر
دوستان سلام به دلیل دهه فاطمیه 🖤 مدارس تعطیل شد و برنامه ای نداشتیم
زنگ ورزش کلاس تلاش
سلام
این هفته آنلاین بود و ورزش نداشتیم 😑
خدافظ 😶🌫️
هندسه پنج شنبه استاد براتی
خب سلامی دوباره……….
این هفته چطور بود؟
بزار حدس بزنم . حتما همگی میگید عاااااااااااااااالللللللللللللللییییییییییییی
چون کل این هفته یا تعطیل بود با مجازی که این برای ما عالیه
خب بریم سراغ المستند السازی …….
استاد سوالات کتاب و کتاب کار را انجام دادند و یک ربع زود تر کلاس تعطیل شد که این عععععععععععععععععااااااااااااااااااااالللللللللللللللللیییییییییی بود ولی خب …….
تکالیف:
خوشبختانه و خدارا شکر این هفته آقای براتی تکلیفی ندادند !
فناوری | علیرضا حاتمی
مقدمه
این هفته به علت آلودگی شدید هوای اصفهان کلاس ها آنلاین برگزار شدند. من ۵ دقیقه ی اول کلاس نبودم اما ادامه ی جلسه را کامل دیدم و تمام آموزش ها ی آن را به طور دقیق ثبت کردم.
محتوای جلسه
نمایش فیلم آموزشی اصلی:
در ابتدای کلاس، آقای اخوان یک فیلم آموزشی برای ما پخش کردند که خلاصه ی تمام نکات مهم جلسه در آن وجود داشت.
لینک فیلم آموزشی:
کلیک کن!
موارد آموزش داده شده در فیلم:
فیلم شامل آموزش های زیر بود:
1) دانلود برنامه InShot
آشنایی با روش نصب اینشات برای شروع ادیت.
2) تنظیم سرعت ویدیو
آموزش کم کردن یا زیاد کردن سرعت کلیپ ها.
3) اضافه کردن موزیک و ساند افکت
نحوه قرار دادن موسیقی پس زمینه، افکت های صوتی و ضبط صدا.
4) اضافه کردن استیکر
معرفی بخش استیکرها و استفاده از آن برای زیباتر کردن ویدیو البته برای کار های رسمی (و به نظر خودم برای هیچ کاری) پیشنهاد نمی شود!
5) اضافه کردن متن
آموزش نوشتن متن روی ویدیو، انتخاب فونت، سایه، انیمیشن و رنگ ها.
لینک های کاربردی پیشنهاد خودم!
+از اونجایی که میدونم خیلی هاتون به دنبال یک پک کامل فونت برای اینشات هستید من این دو تا پک رو بهتون پیشنهار می کنم که با کلیک روش دانلود میشه و من خودم از این فونت ها استفاده می کنم بیشتر اوقات!
پک فونت فارسی برای InShot
دانلود فونت های فارسی مخصوص اینشات:
برای دانلود مستقیم کلیک کن
پک فونت انگلیسی برای InShot
دانلود فونت های انگلیسی مخصوص اینشات:
برای دانلود مستقیم کلیک کن
نمونه ویدیو پایان جلسه
در آخر کلاس، آقای اخوان یک ویدیو نمونه به عنوان الگو برای ما پخش کردند.
لینک ویدیو نمونه:
دیدن ویدیو و دانلود!
پایان جلسه
جلسه سوم با پخش فیلم نمونه و انتقال ادامه ی آموزش ها به جلسه آینده به پایان رسید.
چهارشنبه 1404/9/5 فیزیک ادامه ی فصل 9
سلام به دوستان
امروز به دلیل آلودگی هوا کلاس فیزیک مجازی و به صورت آنلاین برگزار شد عمو مهدی در ابتدا حضور و غیاب کردند و ودر قسمت پیامها جزوه جلسه قبل را ارسال کردند .بعد یک فیلم در مورد جریان الکتریکی گذاشتند .
و در ادامه جریان الکتریکی را تدریس کردند که جزو آن ارسال می گردد.
تکالیف در همکلاسی ارسال می شود.
جزوه جلسه قبل




اولین کلاس فارسی مجازی
به نام خدا
یک بوسه ز تو خواستم و شش دادی شاگرد که بودی که چنین استادی
استاد بدون هیچ اتلاف وقتی با قیمانده معنی ها ی درس 6 را گفتند
و بعد خواندن خود ارزیابی ها استاد زودتر از موعود پایان کلاس را اعلام کردند
پایان
درس تاریخ 04/9/04
سیلام
والا امروز کار خواستی نکردیم
من که داشتم به درس گوش میدادم حالا درس چی بود
در مرود غصب جایگاه امام علی توسط سقیفه ای ها بود