مستند زنگ فرهنگ و هنر
با گذشت 15 دقیقه از کلاس به خواطر مرتب کردن میز ها براثر زنگ زنگی استاد هنوز نیامده بودند که ناگهان آقای اخوان وارد کلاس شد .
برای دبیر هنر مشکلی پیش آمده بود .
با دیدن فیلم کل زمان کلاس رفت . و مشق نداشتیم که زنگ خورد ….
با گذشت 15 دقیقه از کلاس به خواطر مرتب کردن میز ها براثر زنگ زنگی استاد هنوز نیامده بودند که ناگهان آقای اخوان وارد کلاس شد .
برای دبیر هنر مشکلی پیش آمده بود .
با دیدن فیلم کل زمان کلاس رفت . و مشق نداشتیم که زنگ خورد ….
امروز در کلاس کتاب خوانی نیامده بود و به جایش ازما یک امتهان گرفتند و از ما انتضار میرفت که ازمون تا اخر زنگ طول بکشد ولی ما تا20 دقیقه قبل از زنگ ازمون را تمام کردیم و بضی ها باهم غیبت کردند و بعضی ها هم کتاب داستان خواندند
آقای ذوالفقاری دیر رسیدند و ما در تایم اول کلاس گل یا پوچ بازی کردیم
بعد از رسیدن آقای ذوالفقاری نمونه کار های هفته پیش رو بهشون نشون دادیم و ایرادات نمونه ها رو گرفتن
بعد گفتن که هرکس یه قالب انتخاب کنه و رزین و هاردنر رو که بهمون داند توش بریزیم
من بزرگترین قالب رو انتخاب کردم و رنگ سفید رو به نصف مواد و ورق طلا رو به نصف دیگه مواد اضافه کردم
من رفتم فندک بیارم تا حباب هاشو بگیریم
با فندک سخت بود و من یک تکه چوب را سوزاندم و روی رزین ها گرفتم و توی کارگاه بوی دود پیچید
تا هفته دیگه فعلا خداحافظ
امروز در روش کتاب خوانی ماامتهان دادیم وبعد در شغل های همدیگر میگشتیم مانند ۰۰۰۰ وبعد زنگ خورد
اقای فیروز نیا گفتن که هر هفته گروهی میز و نیمکت هارا جمع کنه و دور کلاس بگذارند و ان روز نوبت گروه 2بود و انها با کمی تاخیر این کر را کردند و بعد ما وارد کلاس شدیم و اقا امد و اول نکاتی را به ما گفتند .گفتند که ما نباید شوخی ها ی بی مورد کنیم و شوخی هارا زود جمع کنیم و نباید ابومون بره و ما همه در برابر هم مسعولیم ونباید عین برره باشیم و نباید شوخی هایمان بیرون درز کنه مانند ان ارد که رفتیم با اینکه بمون تذکر دادند باز هم ما وقتی یه کلاس دیگه دیدیم شروع کردیم بگیم که اه این چرا چک و چله است چرا این یکی دستش تو چشاشه یا وقتی این یارو یه چی گفت ما هی چنگیز و ………. در اوردیم و و ما و اینا و معلمان از دستمان کفری اند و خلاصه انقدر گتری زندگی نکنین و انقدر من فلاور نباشید وبعد ما رفتیم سراغ باشگاه مغز اول از همه اقا در مورد حامد اختیاری نویسنده کتاب و اینکه الان ایشون در امریکا هستن و میروند و می ایند که خودش به همین روش باشگاه مغز توانسته انقدر رشد کنه که ایشون در شه ها و روستاهای مختلف میرند و می ایند و این کتاب را اموزش میدهند تا مغز همه واشه و گفتن یکی از رفیقاشون تو اردوی مشهد به نام ازاد پرور در نیم ساعت کتاب ابراهیم هادی را خونده و خلاصه اش را گفته وبعد یک ص باشگاه مغز را باز کردیم و در ان ص 15شکل بود که باید در 20ثانیه باید حفظ می کردیم بعد هیشکی نتونست بگه کلشو ولی خود اقا با استفاده از داستان سازی همه را گفت و فت این طوری حفظ کنی تا 10 سال یادت میمونه ولی اگه ساده حفظ کنی فرداش یادت میره و ما می انیم درس را این جوری حفظ کنیم که طوری هم نیست اگه 4 تا مطلب چرت و پرت را به هم ربط بدی ویک مثال برای علوم زدند = وحید شمسایی گفتن ایشون پیش ما عیت بتن میمونه و ش اش برای شن و م اش برای ماسه وس اش برای سیمان و ا اش برای اب است و این مواد سازنده ی بتن است و رفتیم سراغ یه چالش دیگه تو باشگاه به نام سبز سفید زرد قرمز و اقا به هرکی تونست بگه بلیسی میداد و رفتیم سراغ یه چالش دیگه که باید فرق 2 شکل را که هواپیما بودند را می فهمیدیم و زمان مون رو هم بویسیم باید 7 تا فرق پیدا میکردیم بعد رفتیم سراغ ص 13 تمرین 4 چالش اسم فامیل و چند تا اسم خود اقا گفتن به نامه چکامه وچکامک ویکی دیگه که من 1کلمه اش را روی کیبورد پیدا نکردم و تو این چالش اگه زیر 3 دقیقه میزدیم یعنی مخ ها اکبند است و در هر چالش اقا به هرکی تونست بلیسی میداد وبعد رفتیم ص 11چاش بعدی چن تا دست بود وما باید دست چپا را می شموردیم و اگر مغز فعال بود باید زیر 13 ثانیه بدست می اوردیم و بعد ص 14 را خواندیم =مشکلات مغزی شایع و اقا گفتن 5 دقیقه دیکه وقت تمومه و زنگ میخوره هن هستند به غول اصفهانیا یعنی دیر لود میکنند و بعد گفتند 4شنبه ص20تا21 را حل کن 5شنبه ص22و23را حل کن6شنبه اه جمعه ص24 و0شنبه اه شنبه ص25و26 حل کنید