عربی/ 1404/9/1
سلام من امیرحسین زجاجی ام و آمده ام که امروز برای شما زنگ عربی را مستند کنم
استاد وارد کلاس شدند و گفتند که سلام و بعد از احوال پرسی گفتند روشی داریم که بجای نگاه کردن تکالیف به شما اعتماد کرده و از خودتان می پرسیم که مشق را نوشته اید یا نه یکی یکی از همه پرسیدند که نوشته اند یا نه بعد از این گفتند که کتاب ها را روی صفحه ی 40 بیاورید تا تمارین را حل کنیم و بعد از این که استاد تمارین را حل کردند گفتن خسته نباشید
به پایان امد این کلاس ******* حکایت همچنان باقی است
حساب محلوجی 1404/9/2
به نام خدا
امروز استاد طبق روال اومدند و تکالیفو چک کردند و گفتند که امتحانات ابان ماه را صحیح کردند و امروز زنگ آخر تحویل بچه ها
میدهند.در ضمن تکالیف این ها بود: انجام دادن ص 56 ریاضی تا 59 و ص 39 خیلی سبز تا 49 .
بعد از چک کردن تکالیف آقا مقاله ریاضی اوردند سر کلاس و خوندیم و برخی نکات ان را الان عرض میکنم.
1)بخاطر اینه که کلمات عربی در ریاضی زیاد داریم مثل مثلث و مربع و متساوی الساقین که دانشمندان بسیاری در
جهان اسلام ظهور کردند مثل ابن سینا و خوارزمی و… که ان روز ها زبان دین اسلام عربی بوده و این دانشمندان
به زبان عربی مجبور بودند بنویسند برای همینه که ما این کلماتو عربی میگیم.
2)خوارزمی اولین کسی است که جبر را کشف کرد.
سپس استاد امدند و ص 55 را چک کردند و نکاتشو گفتند و سپس استاد ص 56 و 57 را چک کردند و توضیحاتشو
گفتند و نکاتشم همینطور.
میخواستیم ص 58 روهم حل کنیم که زنگ خورد و استاد امتحانات را تحویل ندادند.
تکلیف:تکلیف مثل همیشه در کانال بارگذاری میشود و امتحان ریاضی باید امضا شده باشد توسط والدین.
خدانگهدار
فناوری04/8/29 کلاس کوشش
عضر می خام برای غیبت جلسه ی پیش و این جلسه را شروع می کنم 😭.الان ساعت 5 دقیقه با شروع کلاس فاصله داریم.😯
اقای محلوجی دارد با استاد دم در کلاس بحث می کند.❤️کلاس امروز کوشش اصلا طبق فناوری کوشش نمی رود زیرا استاد در این جلسه درباره ی دفتر برنامه ریزی صحبت می کنند💻❤️
.حال ساعت10:00 است و تا جنگ همیشگی سر والیبال یا فوتبال 30 دقیقه فاصله داریم.استاد یکسری نرم افزار ها ی برنامه ریزی درلپتاپ خود دارند و دارند در باره ی ان ها بحث می کنند.🖥️
استاد صــــــــــــ 80 دفتر برنامه ریزی رو توضیح دارند می دهند و بعد ان به سراغ بخش مالی می روند💵💸💲.ما کلی با استاد بحث کردیم که اگر من انرا به خواهم برای شما بازگو کنم 2 ساعت طول می کشد.🕐⌚خب ، نوبت بخش شعر و تقویم
اول ماه شد بعدش هم دیگر نوبت فعالیت های ماه و ردیاب ماه بود.📆🌕حالا نوبت بخش فناوری شد.💻همین اول استاد یه تکلیف دادند که در اینشات است تا درصد بلد بودن شما را بسنجند.یکم از مقدمات ساده همانند نوشتن متن و ویرایش ان داده شد و حتی گفتتن که خودتون ور برید تا بیش تر یاد بگیرید.
تکلیف:
1.درستت کردن فیلم کوتاه (استوری)توضیحات بیشتر در هم کلاسی قرار می گیرد.موضوع این فیلم:مدیریت زمان.
جمله ی سنگین:😎😎
امیدتان را که از دست بدهید،
گویی همهچیز را از دست دادهاید.
البته! حتی زمانی که فکر میکنید
همه چیز از دست رفته است،
باز هم امید وجود دارد.
جوک:
هرکی گفت چرا مرغ های ماهی خوار و مرغ ابی ها یه پاشون رو می ارند بالا و روی یه پایه خود می خوابند.(چون اگه دوتا پاشون رو بالا بیارند می افتند.🤯😂😂)
چون اگه
زنگ هندسه
به نام او
سلام اول از همه بگم که کلاس امروز اصلا کلاسی نبود که خوب باشه اول از همه استا بعد از ورود به کلاس تمام برگه ها را داد و بعد هر کدام ازدانش اوزا برای برگهی خو اعتراض داشتند یکی میگف استاد درست نمره ندادهاند یا این که سوال درست را غلط حساب کرده بودند کلاس جو سنگینی داشت و بعد استاد تمام سوال های برگه امتحانی را حل کرد و بعد
اقای براتی به ترتیب اسم ها را صدا زد که هرگونه اعتراضی هست بچه ها بگویند و این بود از این جلسه
خداحافظ
فیزیک04/8/28
سلام برهمه.باز هم همان جمله ی معروف زنگ فیزیک.خوراکی ها را در بیاورید.🍕🌭🍟🍔
ان کسانی که غایب هستند بدانند که من اخر این مستند جزوه ام را می گزارم.📝
صحبت های در حد دکترای استاد شروع شد௹₥₾₱ و ما به این اعتراض کردیم که استاد زیر دیپلوم حرف بززند چون مابالا ی دیپلوم را نمی فهمیم.🤣😎
امشب باید 21 نفری یه هتل اجاره کینم چون نمرات فارسی و فیزیک و احتمالا هندسه رو می دن و از اون جایی که احتمالا گند زدیم از خونه با تیپای بیرون پرت می شویم.📝(❁´◡`❁)
الان ساعت9:55 است و با دیدن نمرات فیزیک 45 دقیقه فاصله داریم.⌚
من که جزوم رو قرار می دم ولی اگر که کامل نبود خود استاد گفتن که توی گروه یا همکلاسی قرار می دن و شما باید ان را در دفتر بنویسید.
کلی درباره ی پتانسیل بحث کردیم.تا دیگر خسته شدیم.⌚📝💻
استاد کلی مفهومی توضیح دادن ولی شعار بچه ها این بود که (ما هیچی نمی فهمیم)و استاد در جواب پاسخ دادند که برید جزوه رو بخونید تا یاد بگیرید.🤣🤣
تکلیف:
ندادند ولی شاید در همکلاسی بار کزاری شود.
جمله سنگین:
سه چیز برای شاد بودن حیاتی است:
کاری برای انجام دادن
کسی برای دوست داشتن
امید به فردای بهتر
جوک:
میدونی چرا سر نمکدون سوراخ داره؟
برا که نمکا خفه نشن
the end
مستند فارسی زنگ اول404/8/28
بسم الله الرحمن الحریم
سلام اقا پس از ورود به کلاس توضیحاتی درباه امتحان دادن و بعد جواب بعضی سوالاتت که بچه ها از امتحان داشتند وسوال سختارو جواب دادن و بعد همین اول زنگ برگه ها را دادن و بعد گفتند هر کس اعتراض کرد و اعتراضش وارد نبود من ازش 1 نمره کم میکنم و لی خوب بیشتر داشتند بچه میترسوندندند و دروغ بود و بعد اوناییی که پایین 9/75 شده بودند را ایشان با نمره ازمونکشان جمع کردند و هرکی بالای نه و هفتاد وپنج صدم شده اند را بیست رد کردند و در این زنگ خیلی سراغ درس نرفتند و گفتند دراذرد 1 یا 2 کوییز ازتون میگریم که اگه انها را خوب بشیم دیگر این ازمونکی که اول ابان گرفتند را تاثیر نمیدند بعد گفتند کتاباتونو باز کنید و گفتند داستان کباب غاز را زنگ 3 میخونیم و بعد گفتند فعالیت نوشتاری ها ی درس 4 را ازادی ببینه و بعد محلوجی گفت چرا تو کباب غاز برای مثال اصلا رو نوشته بود اصلن و اقا گفتند دارن سعی میکنن کلماتی که از عربی اومده رو حذف کنن ولی هنوز رسمی نیست ولی تو کتاب داستان ها و این جور چیزا شاید دیگه اینجوری بنویسن وبعد شعر خوانی ص43 را خواندیم
زنگ ورزش ۲۹ آبان ماه
سلام خدمت همه ورزش دوستان پرانرژی! 🏃♂️🏃♀️
رسیدیم به اوج هیجان توی زنگ ورزش هفته آخر آبان!
امروز رو تصور کنید: یهو وارد سالن که میشیم، آقای حامی با یه حالت خاصی میفرمایند: “همه دو کلاس بیان تو سالن اول”. خلاصه یه جورایی جمعیت مهاجرت کرد به سالن! اولش هم که همه پروپخش بودیم و با توپ فوتـــبال یه بازی بیقاعده و اعصابخردکن راه انداختیم. انگار هرکی یه ورزش جدید اختراع میکرد!
ناگهان… وارد میشوند: آقای نصر! 🧔♂️
ایشان با ابهت تمام فرمودند: “امروز یه آزمون داریم به نام: بازی چهار در نه متر!” اسمش که شنیده شد، همه به هم نگاه کردیم: “این دیگه چه صیغهایه؟!”
🔍 قواعد بازی به روایت راوی:
دو نفر باید برن تو دو لاین (یعنی جای باریک، که اگر لوچ نباشی میتونی مستقیم بری).
باید دو کنز (احتمالاً همون مخفف «کنز و کنیزی» نیست! یعنی وسیله بازی) رو ببری به اون طرف زمین والیبال (که ۹ متره) و بندازی توی مانعها.
مسیر رو باید ۴ بار بری و برگردی. برای همین هست که میگن چهار در نه متر. یعنی هم ریاضی هم ورزش؛ ترکیب مرگبار!
اما نکته حیاتی: اگر کنزها رو بد انداختی و قشنگ تو مانع ننشست، باید برگردی و درستش کنی! اگر هم بخواهی زرنگی کنی و ادامه بدی، آقای نصر با یه نگاه تو رو از نمره ورزش محروم میکنن! 😰
ایشان سپس معرفی کردند: آقای شهیدی به عنوان مسئول رکوردها و آقای آزادی به عنوان گوینده اسمها (که احتمالاً اگر اشتباه میخواند، دانشآموز جرأت اعتراض نداشت!).
حالا بخش دراماتیک ماجرا…
آقای نصر گفتند هرکس میخواهد دوباره برود (یعنی خودکشی مجدد کند) آزاد است! اگر بهتر شد، همان رکورد بهتر محاسبه میشود و اگر بدتر شد، همان قبلی ملاک است. یعنی نشد بدتر کنی، فقط میتونی بهتر شی! چه منطق باشکوهی! 👏
اما اوج دراما و اتفاقات عجیب:
آقای طباطبائیان که به نظر میرسید از شاگردان شاخص است، در یک رویارویی غیرمنتظره، نه از آقای شایان صادقی، که از آقای عبدالهی هم باخت! 🥴
نکته عجیبتر این که هر دو بار کنزها را اشتباهی میانداخت! یعنی یا دستانشون لرزش داشت یا کنزها زودرَوی کردن! به قول معروف: “یا رب چه بلاست این؟!”
🎭 صحنه پایانی:
ما ماندیم و کلی خنده و تعجب از این همه هیجان در یک زنگ ورزش به ظاهر ساده! خدا را شکر که نمرهمان به این مسابقات عجیب بسته بود، وگرنه کسی این همه جانفشانی نمیکرد!
خیلی خب دوستان، حالا برسیم به هفتهٔ بعد و ماجراهای تیمکشی و فوتبال که انگار نه انگار هنوز از آن “چهار در نه متر” جان به در بردیم! 😂
این بار آقای نصر، با یک تصمیم تاریخی اعلام کردند: “این هفته فوتبال است!”
و در ادامه با لبخندی رازآلود افزودند: “و قیافهٔ دیدنی والیبالیها…”
یعنی والیبالیهای عزیز که فکر میکردند فقط با پاس و اسپک کار دارند، حالا باید با توپ گرد هم کنار بیایند! 🥴⚽
کاپیتانهای سهگانه و تیمکشی تاریخی
این بار سه سردار بزرگ میدان شدند:
آقای آزادی، آقای طباطبائیان و آقای علیرضا سلطانی!
تیمها کشیده شد و جدول رقابت چنین رقم خورد:
· تیم آقای طباطبائیان: ۴ امتیاز (یعنی تقریباً قهرمان خیالی!)
· تیم آقای سلطانی: ۳ امتیاز (یعنی نزدیک بود ببرد، ولی نشد!)
· تیم آقای آزادی: ۱ امتیاز (یعنی باز هم جایگاه آخر، ولی این بار سرور نبود! و برای ما یعنی: بیب بیب… هورااا! 🎉)
ترینهای هفته: بخش حماسی و خندهدار
بهترین گلزنها:
آقای علیرضا سلطانی: ۲ گل (یعنی سلطان ترکتاز!)
آقای مساح: ۱ گل
آقای آزادی: ۱ گل
آقای طباطبائیان: ۱ گل (کاپیتانی که خودش هم جلو رفت و گلی زد!)
بهترین پاسورها:
· آقای الماسی: ۱ پاس گل — پاسی افسانهای بود، آنقدر زیبا که بقیه حتی نفهمیدند پاس چیست! و دیگر کسی پاسی نداد
بهترین گلر:
· آقای ابطحی — با اینکه کلی گل خورد، اما باز هم بهترین شد!
آمار درخشان: ۱ کلین شیت و ۳ سیو!
بهترین مدافع:
· آقای ذوالفقاری — کسی که گاهی آنقدر خوب دفاع میکرد که فکر میکردیم دارد با خودش بازی میکند!
بهترین بازیکنان
آقای علیرضا سلطانی ۹.۲۵
آقای الماسی ۸.۵۰
آقای مساح ۸.۲۵
آقای طباطبائیان ۸.۰۰
بدترین بازیکن:
آقای عبدالهی — برای بار دوم!
دلایل انتخاب:
۱. دروازهٔ خالی را نزد! (یعنی حتی وقتی تنها بود، نزند!)
۲. موقعیتهای خوب را خراب کرد!
۳. دو سوتی درون دروازه داد!
یعنی اگر یک بازیکن میخواست عمداً همه چیز را خراب کند، دقیقاً اینطور میشد!
پایان بندی اپیک:
ما ماندیم و کلی خنده و تعجب از این که چطور یک هفته پر از “چهار در نه متر” و هفتهٔ بعد پر از گل و پاس و سوتی شد!
انشاالله هفتهٔ بعد باز هم زنده باشیم و سالم، تا جدیدترین گزارش ورزشی را تقدیمتان کنیم!
امضای همیشگی:
یک دانشآموز که هنوز از آن چهار بار رفت و برگشت خسته است.! 😂🎉
به نام خدا
آقای براتی وارد کلاس شدند و بچه ها یا در حال نوشتن صورت جلسه بودن یا در حال پر کردن دفتر برنامه ریزیخب بگذریم آقا گفتند کتاب را باز کنید و ص ۷۳ تمرین را بیاورید تا حل کنیم
بچه ها رفع اشکال کردند و بعد گفتند سوالی درباره ی تکالیف دارین یا در همکلاسی یا در بله به این آیدی پیام بدید: mmb80
خب بعد رفتیم سوالات کتاب کار را حل کردیم که هیچکس برایند رو بلد نبود و من بهشون یاد دادم 😎 😜 (بیشتر بچه ها برام دست زدند)
وسط های کار هم سلطانی امیر پویا داشت اخراج میشد ولی یه چیزی در گوش آقا گفت که آقا بهش رحم کرد💸💸
بعد ساعت ۸:۴۰ دقیقه حسن پور وارد کلاس شد😶😱 و با هوووووووو کردن بچه ها همراه شد
تکلیف: تمرین صفحه ۷۷ و ۷۸
به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقیست….
زنگ نگارش 27 آبان
امروز آخرین جلسه ی نگارش در آبان ماه بود امروز آقای نصر با ورود به کلاس کلاس فرهنگ و هنر و نگارش رو قاطی کردن و یک سری موضوعاتی که بیشتر میخورد مربوط به فرهنگ و هنر باشه رو توضیح بدن بعد به رمضان تاش سپرد که پوشه ی بچه ها رو درست کنه بعد هم دونه دونه بچه ها رو صدا کرد تا بیان و یا انشایشان رو بخونن یا ایراداتشان رو بگن بعد چند نفری شروع کردن به خوندن انشای هفنه قبل یعنی انقلاب دانش آموزا و گرفتن مدرسه بعد هم دوباره طبق معمول هر هفته کلاس ریخت بهم و بچه ها شروع کردن به صحبت و آقا هم به زور تونستن با چند گذاشتن چند منفی بچه هارو ساکت کنند بعد هم تکلیف رو گفتند و تمامم
تکلیف و موضوع انشای هفنه بعد:پدر و مادرتان به شما گفته اند که آنها شمارا به دنیا نیاورده اند و شما از طرف آدم فضایی ها آمدید
پایان خداحافظ