حساب امیر طاها محلوجی 27/7/04

به نام خدا

 

 

زنگ اول حساب

امرو آقا تکالیف رو چک کرد که تکالیف این بود که سوالات دفتر و خیلی سبز کتاب.بعد گفتند اول انجام بدید بعد فیلم رو ببینید.

 

استاد گفتند که اگه عددهای مخلوط را یاد نگرفتنید به درس2 ریاضی پنجم مراجعه کنید و آن را بخوانید.سپس کوئیز گرفتند گفتند سوالاتشو با جوابشو همه ی بچه ها به غیر سرگروه ها جلسه بعد بیارند.

 

زنگ دوم حساب

 

استاد محمودیان اول زنگ بچه ها را نگه داشته تا ناخن ها را چک کرده و ترتیب قد را برای معلم ورزش بفرستند.سپس در کلاس اقای خدایی گفتند که ص31 تا 36 خیلی سبز سوالات فرد را حل کنید چون سوالات کوییز گروهی از اینا میاد.سپس استاد گفتند جلسه بعد ازمون از درس 1 سوالاتش هم شبیه کتاب هست میگیرند.

 

مستند فارسی زنگ اول چهارشنبه 1404/7/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

بعد از اینکه هیئت نهمی  ها که پذیرا یی هم نکردن ما به کلاس رفتیم و بعد اقا امد و به الماسی گفت که فعالیت نوشتاری هارا ببیند و بعد به طباطبائیان گفتند که درس 2 را بخواند و بعد گفتند فعالیت نوشتاری درس 2 را بنویسید. وبعد به سلطانی گفتند که شعر صورتگر ماهر را بخواند و بعد به بچه ها یه دیگه هم گفتند که بخوانند و بعد اقا سر بیت اول پدرمان را در اورد و نزدیک بود 3 بار از رو درس بنویسیم و بعد به همین منوال معنی بیت ها را گفتند و سوال از چند جزئی بودن پرسیدند و بعد زنگ خورد و در زنگ بعدی یکم کلیات را خواندیم و روخوانی کردیم از روی روان خوانی

زنگ فناوری(کوشش)04/7/17

بفرمائید بفرمائید.

قال حجی اخوان :فلش ها جمع شود تا تکالیفتان را ببینم.(تکالیف Auda city)

چه فلش ها ی قشنگی، 64،8 گیگ ،رنگا رنگ،با سر کلیدی های مختلف.

چراااااااا بعضی ها به جای mp3،aup3 گزاشته اند.

وقتی فلش ها را می خواستند تحویل دهند مثل موشک ها ی فتاح 110 پرت می کردند.

واقعا این پادکست ها بی معنی است ، شاید هم به خاطر این که یک کلمه تکرار می شود بی معنیست.

بل اخره یاد گرفتم که صدام رو کنترل کنم!

او چه جالب این تکنولوژیاست درس جدید استاد اضافه کردن موسیقی.

تکلیف :

معرفی صوتی با پس زمینه.

سوال چالشی:

اون چیست که انگشت و مچ دارد و انسان نیست.

جواب را به ایدی soltani-a-91 ارسال کنید

اردوی فناوری 15 مهر ماه

سلام

ابتدا سوار اتوبوس شدیم و به سوی آنجا حرکت کردیم.

وارد سالن شدیم و ابتدا ربات پیانیست با سیستم پنوماتیک را دیدیم

بعد به ما درباره شگفتی های نقطه کانونی گفتند و ما دو آینه مقعر دیدیم که رو به روی هم بودند و با منعکس شدن صدا، صدا از این طرف به آن طرف می رسید.

بعد ما آزمایش رسانایی بدن انسان را انجام دادیم و بطور حلقه ایستادیم و دو نفر سر و ته حلقه دستشان را به گوی آهنی ای می زدند و حلقه مانند سیم عمل می کرد.

سپس ما دور یک قفس دایره ای شکل ایستادیم که اسمش بوبین تسلا و قفس فارادی بود و وقتی دستگاه روشن شد همه ما ترسیدیم.

وسیله بعدی هم چیزی بود که سایه های رنگی و تلفیق رنگ را درست میکرد.

بعد یک سازی دیدیم به نام چنگ دیجیتال و سازی بود که صدای زیبایی داشت.

و بعد آن وسیله ای برق درست میکرد را دیدیم و سپس به اتاق خفنی رفتیم که چراغ ها بصورت سریع خاموش و روشن میشد و زمان به چند ثانیه عقب رفت.

بعد ما را به سینمای سه بعدی بردند و فیلم های خفنی گذاشتند.

بعد هم چند آینه باحال بود که شکل ما را عوض میکرد.

در آخر ما رفتیم و از وسایل استفاده کنیم.

از همینجا از کسانی که که این اردو را برای ما فراهم کردند تشکر میکنم.

زنگ ورزش 17 مهر ماه

سلام

ما وارد سالن شدیم و به دلیل محدودیت زمان سریع نرمش کردیم.

آقای حامی به بچه ها گفتند امروز فوتبال داریم و بعد که گفتند کسانی که نمی خواهند فوتبال بازی کنند به بیرون زمین بروند. و متاسفانه بیشتر بچه ها رفتند و فقط 6 نفر فوتبالی ماندند و برای همین بچه ها والیبال بازی کردند. و ما فوتبالی ها پشت زمین بازی کردیم. 

و در آخر من از اعضای هر دوتیم که پرسیدم اعضای هر دوتیم گفتند ما بردیم.

زنگ مهارت هوش مصنوعی04/7/13

انصافا کلاس خوبی است (از نظر من ).یعنی بهترین کلاس است چون می شه در ان خوراکی خورد و لم داد.

جناب  اقا ی ……. لم دادهئ راحت پا ها را رو ی صندلی جلو می گزارد.

و اقای ……. پسته می خورد.اقا ی x با در اوردن بست صندلی تک چرخ در جا می زند.

در سایت irandigitag.isty.irبروید و بازی کنید.رفیعی شیر می خورد.جلسه ی پیش با ماشینی  هم چون 405 شوتی(ماشین هوش مصنوعی) برنامه ریزی کردیم.

من 100 درصد با خاطر رنگ لباسم شبیه دیوار بودم.و متاسفانا اقا ی اخوان98 درصد شبیه رفیعی بود.جالب بود:بزن بده بقلی

بازی می کردیم.ماشین 405 از تصاویر الگو گرفته و بعد از ان تشخیص می دهد که نفر بعدی شبیه کدام است.

اردوی برج فناوری 04/7/14

سوار اتوبوس شدیم : بعضی ها رضایت نامه نیاورده بودند ؟ در این حد که آقای اخوان و آقای محمودیان آنها را پیاده کردند ، اما با رضایت نامه عکسی دوباره وارد اتوبوس شدند .

صندلی کم بود و تازه صندلی کمک راننده به جای دو تا یکی بود و مجبور بودیم اقای اخوان بایستند و حتی من نوبتی با دوستم روی صندلی کمک راننده بشینیم .

بعد از سه روز مسافرت و توی اتوبوس بودن ، رسیدیم به برج فناوری ، یک ربات بود ، خل و چل بود اما پیانو می زد . اینجاست که باید گفت ( تکنولوژیا ) .

یک دستگاه بود که آینه ای بود و حدود 150 متر با انعکاس آینه صدا را به آینه جلویی می رساند . همه چیز آینه ای بود و فوتبال رباتی هم داشت .

شاید جرقه های یک میلیون ولتی ما را نگرفت تا بمیریم . اما جرقه های صد هزار ولتی ما را می گرفت اما چون آمپر کمی داشت نمردیم ؟؟ یا ابوالفضل ، رفیعی نزن

رفیعی- این تفنگ لیزری هست ، آدم را نمی کشد .

من- مطمئن باشم  .

رفیعی- آره

تفنگ رفیعی-تاق .

من- مرد که !؟

رفیعی-خب چیکار کنم ، حداقل فاتحه بفرستید (الفاتحه ).

 

حال که تا اخر این را خوانده ای یک فاتحه برای همه ی مردگان و شهیدان بفرست.

 

زنگ عربی 04/7/19

من امیرحسین زجاجی ام و امروز امده ام تا کلاس عربی کوشش را مستند سازی کنم

اقای فهامی وقتی وارد کلاس شدن اول با بچه ها سلام و احوال پرسی کردن و گفتند که شما مشق داشتید و کتاب ها را روی میز بگذارید تا من بیایم و چک کنم تا استاد کتاب ها را نگاه کنند ما صحبت کردیم  استاد تمام کتاب ها را نگاه کردند بعد گفتند که کلمات را بخوانید ازمونک داریم بعد از ازمونک نمره ریزان را اجرا کردیم بعد از این چالش زنگ خورد و ما از کلاس خارج شدیم

درس عربی

سلام من امیرحسین زجاجی ام و امروز امده ام ا درس عربی را مستند کنم

ابتدا که اقای فهامی وارد کلاس شدند گفتند که مشق ها را روی میز بگذارید یعنی کار پوشه را 

روی میز بگذارید در حین نگاه کردن به کارپوشه ها کاربرگ ها را هم از ما گرفتن وجزوه را تکمیل کردن بعد گفتند کتاب را

باز کنید تا درس اول را بخوانیم درس اول را که تمارینش را خواندیم وسط ها تمرین زنگ به صدا در امد و ما مثل همیشه به بیرن از کلاس رفتیم

فارسی زنگ سوم ۰۴٫۷٫۱۶

سلام آقای صادقی وارد کلاس شدند و گفتند می خواهیم شعر را کامل و از بیت ۴ شروع کردند و معنی آن را گفتند و بعد پرسیدند که این جمله چند جزئی است و بچه‌ها جواب دادند و بعد سراغ بیت ۵ رفتیم. معنی آن هم نوشتیم وسراغ چند جزئی بودن جمله رفتیم وآن راهم گفتیم و شعر تمام شد و بعد خود ارزیابی شعر را انجام دادیم.آقای صادقی گفتند برای جلسه بعد فعالیت نوشتاری را انجام دهید و بیارید وگفتند یکی نفر را صدا میزند تا دانش ادبی را توضیح دهد .و بعد سراغ  روان خوانی را شروع کردیم اما آقای صادقی مسابقه گذاشتن که به ترتیب از اول کلاس هر نفر یک جمله بخوانند و نباید تپق بزند وگرنه حذف می شوند وآقای اکبری برنده شدند وآقای صادقی ۱نمره مستمر به ایشان دادند و بعد چند داستان از کلیات سعدی خواندیم و بعد زنگ خورد . خداحافظ