سلام دوستان!
یک بار دیگر در کلاس محرمانهی اندیشهورزی دور هم جمع شدیم. این جلسه، ادامهی داستان عجیب و پیچیدهی زانقار پینگولدین را شنیدیم و حسابی درگیر معماها و ماجراهایش شدیم.
ادامهی داستان زانقار پینگُولدین:
ماجرا از جایی ادامه پیدا کرد که شخصیتهای داستان درگیر یک سفر عجیب با قطار شده بودند. نکتهی جالبی که فهمیدیم این بود که شخصیتهای داستان روسی بودند! شاید این باعث میشد که رفتار و ماجراهایشان کمی غیرمعمولتر به نظر برسد.
اما یکی از جذابترین قسمتهای داستان، زمانی بود که شخصیتها سعی کردند به واگن شماره ۲ بروند. بهجای اینکه از شمارهی واگنها استفاده کنند، تصمیم گرفتند از دستشویی شروع به شمارش کنند! 😅 نتیجه؟ کاملاً اشتباه رفتند و بهجای رسیدن به مقصدشان، وارد ماجراهایی تازه شدند که برای لحظاتی همهی ما را به خنده انداخت…
حل معماهای داستان:
این بار داستان پر از معماهایی بود که استاد آنها را برای کلاس مطرح کردند. جالب اینجا بود که ما خودمان باید این معماها را حل میکردیم. بچهها با شور و هیجان به معماها فکر کردند و پاسخهای مختلفی دادند{{که نمیگویم}}…
افشای راز “زانقار پینگُولدین”:
در این جلسه یک نکتهی بسیار جالب دربارهی تلفظ اسم این پرونده فهمیدیم:
تا حالا فکر میکردیم که نام آن “زانقارپینگولدمین” است، اما تلفظ درست آن زانقار پینگُوِلدین بود! این کشف باعث شد همه احساس کنیم که بخش جدیدی از داستان برایمان روشن شده است.
پایان جلسه:
داستان هنوز ادامه دارد، اما زنگ کلاس به صدا درآمد و مثل همیشه درست در لحظهی اوج، مجبور شدیم ماجراها را رها کنیم و به خانه برویم…
بچه ها یک چیزی بگم ، من که به نوشتن خیلی علاقه دارم
شما چطور؟…
یک معما برای سرگرمی:
