کلاس مهارت روانشناسی 10 اذر دوشنبه

استاد تا بیست دقیقه اول  نبودند و به جاشون اقای محمودیان اومدند و درباره چهار علوم حرف زدند و بعد از بیست دقیقه استاد اومدند و یک سری حرف ها راجب جابجایی احساسات گفتند و در همین  موارد صحبت کردند و زنگ خورد ورفتند 

تکلیف  = نوشتن داستان   درباره دروغ هایی که به خودمون گفتیم تا جلسه پنجم هم وقت داریم

 

کلاس علوم یکشنبه نهم اذر هشتم کوشش

سلام اقای معتمدی کلاس انلاین را شروع کردند اول یک مهکی زدند از بچه ها ببینند کی سرکلاس حاضره ویک سوال پرسیدند و بعد ادامه درس دو را با توضیحات کامل دادند و به  یک سری سوالات بچه ها هم راجب فصل یک جواب دادند 

سپس اقای معتمدی گفتند که امروز امتحان نمیگیرم و به جاش توی همکلاسی تکلیف میدم 

بعد فصل سه را شروع کردند  و توضیحاتی راجب پایداری هسته واین چیزها دادند و بعد گفتنر ادامش برای کلاس حضوری چون اینجا خیلی خوب نمیشه درس داد 

تکلیف= توی همکلاسی باید سوال ها را تحلیل کنیم  وشاید امتحان بگیرند یکشنبه ودرس 3را هم یه پیش مطالعه ای داشته باشیم

 

کلاس علوم یکشنبه 25 ابان هشتم کوشش

سلام به هممگی .

وقتی تقای معتمدی وارد کلاس شدند یکم خوش و بش کردند و با بچه ها شوخی کردند  و بعد شروع کردن به تدریس

 

من پای تخته رفتم  از من پرسیدند  اگر هوا پیما اتش بگیره ما باید چگونه حرکت کنیم داخل هوا پیما بایستیم یا چهار دست و پا بریم ؟ من جواب سوال رو بلد نبودم و یک چک خوردم و نشستم استاد جواب سوال را دادند و نسبت به همون تدریس کردند

استاد پنج شیش تا از همین دسته سوالات از بچه ها پرسیدند و نسبت به همون ها خاطره گفتند و تدریس کردند و بعد کتاب وزارتی را باز کردند و چند صفحه را خواندند و فرمول حفاظت کاتدی را گفتند و زنگ خورد

پایان

کلاس مهارت هوش هوش مصنوعی 12 آبان

سلام سلام  اول از همه که وقتی آقای هاشمی می خواستند وارد کلاس شوند رفیعی و سلطانی رفتند دم در و به اقا التماس کردند که چون این روز روز اخره استاد سخت نگیرند وراحت بگیرند بالاخره استاد وارد کلاس شدند .

یکمی گذشت واستاد به  سلطانی برای اینکه  ساکت بود یک مثبت داد و من هم حین کلاس با جواب دادن به دو تا سوال ساده دو تا مثبت گرفتم .

استاد از بچه ها پرسید که توی این چند جلسه چه چیز ها یی  یاد گرفتید و ماهم چون کل کلاس را  مشغول حرف زدن بودیم و چیزی نفهمیهده بودیم یه چرت و پرتی گفتیم  .

استاد بعد که دیدند ما هیچی بلد نیستیم دوباره داده و پرامپت را توضیح دادند ( البته ما باز هم نفهمیدیم چون حرف میزدیم ) و کم کم  کلاس تموم شد و لحظهی خدا حافظی با استاد رسیده بود که شاعر میگه لحظه ی خداحافظی به سینه ام فشردمت . عه عه ببخشید شعونات اسلامی را رعایت بفرمایید خب راستی داشت یادم میرفت قرار شد که استاد تکلیف را هم داخل کانال بله بفرستد  .

خدا نگهدار 

کلاس علوم یکشنبه دهم آبان

سلام به همگی . 

اول از همه که وقتی وارد کلاس شدیم امتحان مستر اجتماعی داشتم و بالاخره بعد از نیم ساعت با هزار مشقت و سختی امتحان تمام شد . 

بعد اقای معتمدی بافاصله بعد از امتحان وارد کلاس شدند و در را بستند و گفتند دیگه کسی را راه نمیدهم .خوشبختانه من داخل کلاس بودم و طبق معمول سلطانی و چند نفر دیگه از بچه ها بیرون از کلاس بودند که بعد با وساطت اقای صیاد زاده  به کلاس بازگشتند . 

بعد اقای معتمدی به غیور گفتند که از روی درس بخوان و جلو برو غیور هم خواند و جلو رفت و در حین خواندن غیور استاد توضیحاتی راجب درس و صحبتهای قبلیشون میدادند .

همونطور که میدونید طبق قرار های قبلی بین من و اقای معتمدی قرار بود که من یک جعبه کیک برای کل کلاس بیارم و بالاخره این هفته آوردم  .

اقای معتمد که دیگه  طاقت نداشتند در جعبه کیک را باز کردند و تعدا د رو شمردند و گفتند که من اول برم به  دفتر پایین تعارف کنم و بعد بقیش رو به بچه بدهم من هم رفتم به تمام کسانی که در دفتر پاین بودند تعارف کردم و اومدم و به بچه های کلاس هم تعارف کردم و اخر سر دوتا موند که یکیش رو خودم خوردم و یکی دیگش را هم اقای معتمدی خوردند .

بعد از اینکه همه ی بچه ها کیک هاشون رو خوردند دوباره غیور شروع کرد به خواندن بقیه در سو اقای معتمدی دوباره حل شونده /حلالو محلول رو توضیح  دادند که این وسطا هم کلی  خاطره از کربلا برایمان تعریف کردندد و زنگ خورد  

4 ابان کلاس علوم هشتم کوشش

سلام  سلام  اقای معتمدی وارد شدند و به من گفتند چرا کیک نیاورده ای من هم گفتم حنما جلسه بعد میارم و تو همین در گیری ها بین من وکیک  استاد میخواستند امیر پویا سلطانی رو اخراج کنند ولی حیف متاسفانه اخراج نشد  .خب بگذریم اقای معتمدی یک لیزر اوردند با خودشون سر کلاس و با امتحان صد روش سامورایی بالاخره روشن شد استاد نور لیزر رو گرفتند به یک لیوان چایی و درس رو شروع کردند و چون لیزر از چایی رد می شد به ما گفتن که چایی یک کلو ید هست و شروع کردند به نوشتن درباره مواد وتقسیم بندی های ان و توضیح کلوید ها که عکس هایش هم داخل کانال علوم در بله قرار دادند می تونید برید ببینید و گفتند که هفته بعدی یکشنبه امتحان از فصل یک و بچه هی اعتراض کردند و اقای معتمدی هو جواب همه ما رو دادند اما نمیشه پخش کرد پس به جاش بوق می زارم بووووووووووووق . خب سرتون رو در نیارم برم کیکم رو درست کنم وگرنه فردا اخراج می شم

کلاس علوم یکشنبه 27 مهر هشتم کوشش

سلام به همه دوستان برییم که همه چیز رو براتون تعریف بکنم . زجاجی طبق معمول با سخت گیری زیاد اسم همه رو مینوشت که اقای معتمدی وارد کلاس شدند . بعدش یکم باهامون شوخی کردند و پرسیدند بچه ها  شما میدونید چرا من از فصل هشت  شروع کردم برای تدریس طبق اقای سلطانی ( امیر پویا ) یک سری  چرت و پرت  گفت و همه خندیدن اما بعد اقای معتمدی گفتند که نه من به دلیل اینکه مدرسه بهم گفته بود از فصل هشت شروع کن شروع کردم به دلیل اینکه مدرسه ما رتبه اول رو دارهه توی اصفهان از لحاظ اهمیت دادن به سن بلوغ و شروع کردند به توضیح در مورد سن بلوغ اول گفتند که خانمها در طول زندگیشون چند اتفاق براشون میوفته که مثل این است که روی لبه تیغ راه بروند اما در مردان فقط یکبار این اتفاق میوفته   .
برای مثال یکی از مواردی که برای خانمها اتفاق میوفته افسردگی بعد از زایمان است اما در مردان سن بلوغ است و فوق العاده مهم است در اینن برای پسر ها خطر های زیادی وجود دارد
حالا بریم سراغ نکته ای هایی که اقای معتمدی گفتند .
1- اعتیاد که از خطرناک ترین اتفاق است . اعتیاد اولش کوچولو است ولی کم کم همین عادت کوچیک تبدیل میشود به خطرناک ترین و مضر ترین چیز برای بدن و اینکه عادت های کوچیک فوق العاده خطرناک است و کم کم بزرگ می  شود  .
2- اتفاق های بدنی مانند تغییر صدا – رویش مو در صورت و زیر بغل و اطراف اندام تناسلی – و ما در این برحه خیلی باید حواسمان رو جمع بکنیم وکار هایی نکنیم که بلوغمان به خطر بیوفته  مثلا از خوردن مواردی که گرم هستند خود داری کنیم  و اینکه مادرمان باید توی خونه نوع پوشش درسته داشته باشد و در بیرون از جامعه ما نباید به مواردی که باعث تحریک مان بشود نگاه کنیم  ویک سری موارد دیگر هم گفتند که روم نمیشه بگم خودتون بیایند مدرسه بپرسیند .
3- داشتن یک ادم که راز دار ما باشه اقای معتمدی گفتند که ما باید در برابر راستگو باشیم و همه راز هامون رو به مادرمون بگیم و هر وقت خواستیم کار بدی بکنیم به این فکر کنیم که اگر این کار رو انجام بدیم و اشتباه باشه بعدش باید به مادرمون دروغ بگیم و وقتی به این موضوع فکر کنیم دیگر این کار اشتباه رو انجام نمیدیم و کلا این که در سن بلوغ ما خیلی پرخاشگر میشویم ولی باید سعی کنیم همیشه با پدر و مادرمون با احترام حرف بزنیم  و بعد زنگ خوردددددددددددد………… .

زنگ اول علوم کلاس کوشش یکشنبه

سلام به همه بچه ها آقای معتمدی تا وارد کلاس شدند آزادی و حسن پور بیرون از کلاس بودند و مجبور شدند برند برگه بگیرند بعد استاد شروع کرد به صحبت درباره چگونگی به وجود آمدن دوقلو های همسان و غیر همسان که توضیحش مفصل توی کتاب هست برید بخوانید. بعد درباره اینکه جامعه ما هنوز قبول نکرده افراد دو جنسه را و گفتند افراد دو جنسه موقع دو ماهگی اگر قرار باشد پسر باشد ولی در اثر دارو ها یا خوراکی ها این هورمون مردانه تسترون به وجود  نیاد و به جاش هورمون زنانه یعنی پروژسترون تولید شود این بچه دختر می شود ولی در آینده نمی تواند ازدواج کند چون مشکل دارد  . بعد به من گفتند برم از دفتر ۲۱ برگه a5 بگیرم  و بیارم تا امتحان بگیرند تو این مدتی که من رفتم و بیام آقای معتمدی یک بار دیگه تقسیم میتوز و میوز را توضیح دادند و بعد چهار تا سوال روی تخته نوشتند و و ما هم شروع کردیم که حل کنیم .      سوال ها .۱ تفاوت میوز  و میتوز را توضیح دهید.    ۲ تفاوت تولید مثل جنسی و غیر جنسی را بگوید .      ۳ چهار نوع تولید مثل غیر جنسی را بنویسید.   ۴.   گرده افشانی رو توضیح دهید.              بعد از اینکه امتحان تمام شد رفتیم سراغ کتاب اصلی و از روش تا وسط فصل خوندیم و بعد هم زنگ خورد

کلاس علوم ۶ مهر ماه 🧪🔭

سلام به نام خدا بریم که نکات کلاس علوم را براتون بگم اول که آقای معتمدی وارد کلاس شدند من را صدا کردن تا سوال بپرسند ایشون پرسیدند پاستوریزه را توضیح دهید من هم بلد نبودم 😆بعد آقای معتمدی توضیح دادند که در فرانسه زمان قدیم کسی به نام لویی پاستور به دلیل اینکه فرانسوی ها اون زمان خیلی کثیف بودند هر چی می خوردند کثیف و پر میکروب بود ایشون با آزمایشات اش کشف کرد میتوان با یک روشی میکروب های بد را پاک کرد و میکروب های خوب بمونند ولی برعکس اون استرلیزه که تمام میکروب ها کشته میشن و ارزش غذایی ندارد مثل شیر های پاکتی در شیر استرلیزه کازین وجود ندارد و این شیر تبدیل به پنیر نمی شود  ما برای پاستوریزه کردن کمپوت ها و چیز های دیگه بطری ها را برعکس می کنند و داخل قابلمه آبجوش می گذارند و پاستوریزه می شود.      بحث بعدی در مورد فصل هشت بود : خارجی ها نیاز به ژن های ما نیاز دارند و اینکه ضریب هوشی و بیماریها از ژنتیک به یکدیگر میرسد ازدواج قبیله ای باعث می شود یا ژن بهتر شود یا بد تر  و اینکه هدف تولید مثل بقای فردی و تنوع در ژنتیک می باشد . ما نباید درون قبیله ای ازدواج کنیم .         تولید مثل غیر جنسی یعنی ساخت یک کپی از یک چیز و توسط یک فرد انجام می شود و خوب نیست ولی در تولید مثل جنسی نیاز به دو نفر هست  . آلبینو یا ژن زالی خیلی نادر و کمیاب است .  پسر ها از پدر یک کروموزوم y دریافت می کنند و از طرف مادر x که ژن مادر اکثر اوقات غالب است بر پدر البته در پسران !    ولی دختر هم از پدر و هم از مادر کروموزم ایکس دریافت می کند.      ودر آخر گفتند که ازدواج کردن بده و ازدواج نکردن هم بده 🤣😅

ریاضی زنگ سوم

اول وقتی آقای ادیب وارد کلاس شدند

چند لحظه ساکت بودند تا بچه ها ساکت شوند و بعدش گفتند برگه های امتحان را با امضا بدید بهم و کدخدایی و تاجمیر منفی گرفتند چون نیاورده بودند

بعد استاد شروع کرد به درس دادن درس زاویه البته قبلش چند تا سوال از پاره خط ها حل کردیم

بقایی بلند شد که بره پای تابلو که شیشه رفت تو پاش و بعدش ۵ دقیقه آقای شمشیر گران داشت کلاس را جارو می کرد

و جهان بخش و پزشکی که سه شنبه قایب بودند امتحان دادند

و استاد بقایی را دعوا کرد چون خیلی حرف می زد

تا نوشته ای دیگر فعلا خداحافظ 🥰🥰🥰💋💋💋💋❤❤🧡🧡💛💛💚💚💙💙💜💜🤎🤎🖤🖤🤍🤍👋👋