ساعت حدودا ده و پنجاه دقیقه بود🕚.اما هیچ استادی سر کلاس نبود!
یکم عجیب بود ولی هیچ کس توجهی نداشت و همه داشتند شیطونی میکردند یا با هم حرف میزدند.😁
تا اینکه آقای صیاد زاده اومدند توی کلاس و شروع به حل سوال ۶۲و۶۳ کتاب کار کردند.
همه ساکت شده بودند و تازه متعجب شده بودند.😐
همان موقع که استاد آخر سوال ۶۳ را حل کرد آقای برایت از راه رسید و سریع گفتند:( کتاب هایتان را بگذارید روی میزتون.) و شروع کردند به چک کردن تکالیف.
**تکلیف مان صفحه ۴۵ کتاب اصلی بود**
بعد از آن هم این صفحه را حل کردیم و رفع اشکال کردیم.
**تمارین این صفحه آسان بود و احساس میکنم نیاز به گذاشتن عکس نیست**
و رفتیم سراغ صفحه ۴۶ و از روی کتاب خواندیم.
دیگه وقتی برایمان نمانده بود برای همین استاد تصمیم گرفت کتاب کار را حل کند.
اولاً رفتند سراغ چک کردن تکلیف خیلی سبز و ثانیاً رفتند که سوال ها را حل کنند اما در وقتی که باقی مانده بود فقط توانستند سوال ۶۲و۶۳ را حل کنند.(یعنی همان سوال هایی که آقای صیادزاده برایمان حل کردن😂😂)