مستند زنگ فرهنگ و هنر
با گذشت 15 دقیقه از کلاس به خواطر مرتب کردن میز ها براثر زنگ زنگی استاد هنوز نیامده بودند که ناگهان آقای اخوان وارد کلاس شد .
برای دبیر هنر مشکلی پیش آمده بود .
با دیدن فیلم کل زمان کلاس رفت . و مشق نداشتیم که زنگ خورد ….
با گذشت 15 دقیقه از کلاس به خواطر مرتب کردن میز ها براثر زنگ زنگی استاد هنوز نیامده بودند که ناگهان آقای اخوان وارد کلاس شد .
برای دبیر هنر مشکلی پیش آمده بود .
با دیدن فیلم کل زمان کلاس رفت . و مشق نداشتیم که زنگ خورد ….
استاد اخوان با اخلاقی خوب وارد کلاس شدند و مشق بچه ها یی که بچه ها ارسال کردند را نشان دادند بعد استاد اشتباه بچه ها را گفتند بعد گفتند بچه ها می خواهیم بازی بسازیم بازی که گربه از ساختمان بگذرد و قلب بخورد و امتیاز بگیرد برنامه را که توضیح دادن برنامه ی ساخت در اسکرچ است برنامه را تا جایی نوشتیم موبقیه را برای ما توضیح دادند و زنگ تمام شد.
مشق
- نوشتن برنامه ای که استاد درس داده اند
برای شنبه ی هفته اینده کوییز از درس یک تا سه داریم
امروز در کلاس کتاب خوانی نیامده بود و به جایش ازما یک امتهان گرفتند و از ما انتضار میرفت که ازمون تا اخر زنگ طول بکشد ولی ما تا20 دقیقه قبل از زنگ ازمون را تمام کردیم و بضی ها باهم غیبت کردند و بعضی ها هم کتاب داستان خواندند
پس از زدن زنگ استاد یا اعساب خورد وارد کلاس .استاد داشتند حرف میزدند که بچه ها حرف میزدند که استاد ۳ بار گفتند:ساکش شوید پس از نشان دادن رتبه ها ی تایپو درس ۶و ۷درس ۸ را اموزش داده و خود هم یک دست درس ۸ را تمرین کردند،استاد وقتی درس را با سرعت ۱۶ و دقت پایین درس را به اتمام رساندند به این بهانه که ما هواسشان را پرت کردیم بحث را ادامه دادند.استاد خواست که درس را شروع کند ،گفت:درس جدید در باره ی نرم افزار ها ی افیس هست،اول با پاور پوینت کنیم شروع می کنیم.قسمت اول اموزش پاور را دیدیم و خلاصه نوشتیم.
تکالیف:
۱_درس ۸ تایپو
۲_خلاصه کردن فیلم اموزش قسمت دو در کانال .
۳_(برای انان که نبودند)=خلاصه نویسی آموزش پاور درس ۱
باسلامما امروز در زنگ نگارش صفحه ی 36 کتاب را حل کردیم و بازنویسی را یاد گرفتیم و اقای مجیدی گفتند تکالیف را در همکلاسی ارسال میکنند البته اقای مجیدی کمی گلو درد داشتند و از بچه ها خواستند کمی مراعات کنند البته در ردیف اخر که هیچ کس گوش شنوا نداشت بسیار همهمه بود البته اقای مجیدی هم با چند منفی از خجالتشون در امد.
آقای ذوالفقاری دیر رسیدند و ما در تایم اول کلاس گل یا پوچ بازی کردیم
بعد از رسیدن آقای ذوالفقاری نمونه کار های هفته پیش رو بهشون نشون دادیم و ایرادات نمونه ها رو گرفتن
بعد گفتن که هرکس یه قالب انتخاب کنه و رزین و هاردنر رو که بهمون داند توش بریزیم
من بزرگترین قالب رو انتخاب کردم و رنگ سفید رو به نصف مواد و ورق طلا رو به نصف دیگه مواد اضافه کردم
من رفتم فندک بیارم تا حباب هاشو بگیریم
با فندک سخت بود و من یک تکه چوب را سوزاندم و روی رزین ها گرفتم و توی کارگاه بوی دود پیچید
تا هفته دیگه فعلا خداحافظ