مستند فارسی زنگ اول404/8/14

به نام خدا

اقا وارد کلاس شدند و گفتند درس 4 را باز کنید بعد یهو یادشان امد و توضیحاتی در باره امتحان دادند و گفتند تا درس 3 است وگفتند ان کوییزی که اقا ازمان گرفت را تاثیر میدهند و بعد به حسن پور گفتند که درس4 با نام سفر شکفتن را بعد اقا یهو گفتند هرکه امتحان کتبی رو 10 از 10 بیاره من چشم بسته بهش 20 یا 75/9 بشه بهش 20 میدم بعد یهو دوباره گفتند که هفته بعد داستان کباب غاز را هفته بعد هرکسی چاپ کند و بیاره و بعد گفتند فعالیت نوشتار ی درس4 را هم بنویسین بعد اقا از یکی از بچه ها روخوانی درس 3 را پرسید و بعد هیشکی خوب نخوند و اقا گفت زنگ بعد میرین تمرین میکنید و من ازتون میپرسم و بعدش کسانی که قرار بود واج ارایی هاشون رو بیارن گفتند و یکم سر این بیت ها بحث کردیم وزنگ خورد

زنگ نگارش 13 آبان

به نام خدا سلام من شایان صادقی هستم و این دومین جلسه نگارش ما در آبان است

امروز هم مثل دیروز آقای نصر سر کلاس حاضر نشدند و به جایشان  یه آقایی اومدن که من فامیلیشون رو یادم نیس

اول کار صفحات 35 و 36 رو حل کردند و بعد چون بیکار بود بودیم منتقل شدیم به درس حساب و خیلی رندوم رفتیم که ادامه ی فیلم مریخی رو ببینیم که جالب هم بود و خیلی خیلی بهتر از کار کردن کتاب و انشا خوندن بود راستی یادم رفت بگم بعد از کار کردن  2 صفحه عبدالهی اومد و یک انشا درباره قانون های مسخره مدرسه گفت آقا هم تکلیف دادن که باید یه انشا مینوشتیم با موضوع:انقلاب دانش آموزان و تصاحب مدرسه

تاریخ”1404/8/13″


{به نام نامیه GOD}


این جلسه آقا یک شکل کشیدند و درباره ی آن صحبت راندند/البته نکات مال درس تکراری 9 بود. {عکسش را میگذارم پایین مستند}


راستی هفته ی دیگه از این عکسی که گذاشتم آزمونک گرفته می شود.


خارج از بحث: چرا آقا باید از اول سال تا حالا فیلم بگذارد وفقط این جلسه توضیح دهد تازه باز هم فیلم بگذارد؟


بعد قسمت جنگ اول پیامبر یعنی جنگ بدر را گذاشتند و گفتند که در 10 دقیقه ی آخر برگه های کوییز را بدهد.


خلاصه ی امر که فیلم را قطع کردند و (راستی چرا توی این 6 جلسه تمام نمی شود؟)بعد که برگه ها را دادند بعضی از بچه ها ناراحت بعضی خوشحال و بعضی خوشحال بودند. راستی اگه می خاهید بدونید چرا بعضی خوشحال را دو بار گفتم باید بدانید که آنها نمرات خوبی نداشتند ولی اهمیت هم نمی دادند.


در زمن چون فقط نمره ی خودم را یادم می آید نمرات را نمی گویم ولی خوب این را بدانید که من ” 3/3 شدم.


اینم عکس:

“عکس مورد ذکر شده”


این مست.ند هم تومام شد


(یا علی حق مددی)


 

هنر

۱۲ دوازدهم دوشنبه آبان امروز ما در کلاس معلم غایب بود و برای ما دو فیلم درباره مستند گذاشتند که باید درباره مستندات داخل دفترمان خلاصه نویسی می‌کردیم فیلم اول درباره مستندی بود داخل جنگ که ما داخل آن مستند می‌گیریم ما هم داریم تهدید می‌شویم و با کلمات آن زمان استفاده کرده بود که برای ما قلمبه صلمبه محسوب می‌شود

در پایان ما معلم نداشتیم بنابراین تکلیف نداریم

زنگ تاریخ(1404/8/6)

هیچ لا موجود فقط GOD

این زنگ قرار بود که امتحان از درس 9 باشد.

آقا یکسری از بچه هارا بیرون فرستاد تا آزمون بگیرد.ولی برگه ها چاپ نشد و زمانی از روحمان جدا شد. “دو دقیقه گریه”

اما اقا سئوال ها را روی دیتاشو گذاشت(4تا بود) وگفت که شماره بگذارید و اسم و فقط جواب 

بچه ها خوشحال شدند.

درست سئوال ها را یادم نیست.

بعد از آزمون استاد نقشه ی تاریخی جهان را روی دیتاشو گذاشتند و زمان آن را تغیر میداند ودر این هنگام هم توضیح می دادند.

بعد هم قرار شد هفته ی بعد آزمون مستمر هم از همین درس باشد.

دیگه دیگه تمام

تأسیسات(شیخ الاسلام)1404/8/5

بنام حضرتGOD

این جلسه کار عملی داشتیم({یس } یس یس یس یس یس)البته که مثل همیشه اول کار با پاچه خاری ش.. از روی فایل توضیح داد.

بعد به حیاط رفتیم و دوباره شروع کرد به سخن راندن. بعد اتو ی لوله ها را با بوش ها و لوله برش زن را توضیح داد.

بعد ما به دو گروه تقسیم می شدیم:

الف)کسانی کهدوتایی باید سیفون های روشویی را باز و بست می کردند.

ب)کسانی که به ترتیب از روی لیست باید یک لوله ی 5 لایه ویک لوله ی جارو را با برش زن برش میدادیم.بر این کار هم آقای ذجاجی نظارت داشت.

چند بار هم سیفون ها قسمتی از آنها شکست که آقا ی شیخ الاسلام آنهارا با واشر درست کرد.”هرچند از قبل شکسته بودند

بعد نمرات را داد و تومام

مستند کلاس مهارت(تأسیسات)

“به نام GOD”

این هفته استاد“شیخ الاسلام”مثل3هفته پیش فایل را در دیتاشو گذاشت و توضیح داد واین رو هم گفت که میخواهد نمره بگذارد.

من در اول کار چون یکی دیگر از قابلیت های سیفون را توضیح دادم(زاویه سیفون به غیر اینکه مانع ورود بوی بد می شود بلکه می تواند اشیاعی را که مثل حلقه داخل خود نگه دارد ومانع دخول به انتهای لوله بشد تا هم را حت لوله وا شود وهم ان شیع را بتوان بر داشت و دوباره استفاده کرد)مثبت داد.

 ولی چندی نگذشت که به من و حسن پور منفی داد زیرا هردو در حال تکمیل دفتر من با برنامه بودیم.

بهر حال اقای شیخل ببخشید شیخ الاسلام مدام توضیح میداد و مثبت و منفی میداد.

من وعلی (میر شمشیر گران)هم از نصفه ی کلاس به بعد داشتیم به شیرانی حمله میکردیم و آن را گاز می گرفتیم.

“ایزی ایزی تومام تومام”

راستی اینم فایل کتاب تأسیسات:

فایل نصب و راه اندازی آبگرم کن دیواری

فایل نصب وصایل بهداشتی

مهارت روانشناسی جلسه آخر

به نام خدا

سلام

استاد به کلاس آمدند و یکی یکی اسم هایمان را صدا زدند و از هر کس سوالاتی (درباره زندگی خودشان) پرسیدند و تکلیف هارا که همان نوشتن داستان بود چک کردند بعد دروغ به خود آرمانی سازی را درس دادند 

آرمانی سازی یعنی فرد یک چیز را کامل سفید ببیند و آن را بهترین فرض کند و زیاد آن را بالا ببرد

بعد کل چیز هایی که در این دوره گفته بودند را مرور کردند و آزمونی گرفتند 

سوالات آزمون به این شکل بود که موقعیتی را توضیح داده بود و از ما نوع دروغ به خود و آسیب هایی که آن دروغ ایجاد می‌کند را میخواست

مهارت روانشناسی جلسه ۵

به نام خدا

این جلسه استاد خودشان نبودند و به جای خودشان برادرشان را فرستادند برادرشان ۸ سال از خودشان کوچکتر بود و به ما دوپاره سازی را درس داد

دوپاره سازی یعنی فرد دنیا را سیاه و سفید ببیند و یک چیز را خیلی عالی و یک چیز را خیلی بد ببیند برای مثال چند تا از بچها نمایشی اجرا کردند که در آن فردی خانمی را خیلی عالی و بینظیر میدید اما وقتی به خواستگاری رفت و جواب رد شنید آن را بدترین انسان میدید و آن فرد برای آن سیاه شده بود

از مشکلاتی که این کار ایجاد می‌کند این است که فرد برای مثال معلمی را سیاه می‌بیند و از آن فاصله می‌گیرد یا حتی به درسش گوش نمی‌دهد و ضرر میکند

کلاس مهارت هوش هوش مصنوعی 12 آبان

سلام سلام  اول از همه که وقتی آقای هاشمی می خواستند وارد کلاس شوند رفیعی و سلطانی رفتند دم در و به اقا التماس کردند که چون این روز روز اخره استاد سخت نگیرند وراحت بگیرند بالاخره استاد وارد کلاس شدند .

یکمی گذشت واستاد به  سلطانی برای اینکه  ساکت بود یک مثبت داد و من هم حین کلاس با جواب دادن به دو تا سوال ساده دو تا مثبت گرفتم .

استاد از بچه ها پرسید که توی این چند جلسه چه چیز ها یی  یاد گرفتید و ماهم چون کل کلاس را  مشغول حرف زدن بودیم و چیزی نفهمیهده بودیم یه چرت و پرتی گفتیم  .

استاد بعد که دیدند ما هیچی بلد نیستیم دوباره داده و پرامپت را توضیح دادند ( البته ما باز هم نفهمیدیم چون حرف میزدیم ) و کم کم  کلاس تموم شد و لحظهی خدا حافظی با استاد رسیده بود که شاعر میگه لحظه ی خداحافظی به سینه ام فشردمت . عه عه ببخشید شعونات اسلامی را رعایت بفرمایید خب راستی داشت یادم میرفت قرار شد که استاد تکلیف را هم داخل کانال بله بفرستد  .

خدا نگهدار