مهارت کشف دنیای درونی (روان شناسی)

به نام خدا

اول کار باز هم مثل همیشه بچها سروصدا میکردند تا اینکه استاد وارد کلاس شدند اول جلسه درباره حرف هایی که درباره جلسه قبل زدیم بود

وسط کار آقای اخوان وارد کلاس شدند و بچها آرام …

امممم نه باز هم آرام نگرفتند

در ادامه جلسه باز هم درباره اینکه چه کسی بیمار است و چه نشانه ها و یا ریشه هایی میتواند داشته باشد صحبت کردیم

گفتیم که یکی از اصلی ترین روش های شناخت بیمار این است که فرد در واقعیت حضور دارد یا نه

ریشه اصلی این مشکل دروغ است یعنی فرد از ترس یا احساس شرم درباره چیزی که برایش مهم است دروغ میگوید تا از آن مشکل (از نظر خودش) رهایی یابد

فرد این کار را انقدر تکرار میکند که خودش هم باورش میشود و کم کم (بدون اینکه خودش متوجه شود) وارد دنیای خیالی خودش میشود و از دنیا دیگران فاصله میگیرد

راهکار برای بوجود نیامدن این مشکل این است که دروغ نگوییم و با ترس خود مواجه شویم افراد معمولا فکر میکنند که اگر واقعیت را بگویند دچار مشکل میشوند غافل از اینکه اگر اینکار را بکنند دچار مشکل های شدید تر و بد تری میشوند

در کلاس درباره تشخیص این مشکل هم صحبت کردیم و گفتیم افرادی که خیلی زود و بی دلیل از چیزی به شدت عصبانی میشوند دچار این مشکل هستند این افراد از قبل عغده ای داشته اند که باعث این اتفاق شده است و معمولا سعی میکنند به خودشان دروغ بگویند و آن مشکل را بزرگ جلوه دهند

باتشکر

کیان سعیدی

بازدید از کاوشکده فناوری شهرک علمی تحقیقاتی اصفهان محلوجی1404/7/15

به نام خدای زیبایی ها

 

 

امروز میخوام خلاصه ای از اردوی علمی را بگم.

مدرسه و اتوبوس

اول از همه از مدرسه و آقای اخوان و اقای مقدس تشکر می کنم بابت این اردو .خب امروز در مدرسه قبل از اینکه سوار کوتوبوس
بشیم  آقای اخوان به بچه ها گفتند که دفتر وقلم بیارید که مستند سازی امروز رو بکنید.سپس در اتوبوس شهیدی آیت الکرسی
خوند.

 

کاوشکده

 

وقتی وارد کاوشکده شدیم یک چیزی حواسمان را پرت کرد و آن چیزی نبود جز ایینه کوچک کننده پا و بزرگ کننده سر مثال:قد پای
ستاری را این آیینه کوچک وکله اش را گنده کرد.

 

سپس مسئول اونجا رباتی را به مانشان داد که بدون دخالت انسان سرود ملی ایران رو با پیانو میزد.

 

بعد مسئول اونجا منو فرستاد دم چیز ایینه مانندی که صدا رو از راه دور منعکس میکرد .مثل ماهواره

 

سپس به ما وسیله ای رانشون دادند که فرق لامپ پر مصرف و کم مصرف را نشون میداد.سپس تفنگی را به ما نشون دادند که
توسط لیزر ونور میتونست توپی را بدون دخالت دست به بالا شلیک می کرد.

 

سپس گوی هایی را به ما نشون دادند که توسط خون و گرفتن دست ها لامپ را روشن می کرد.ا«این یکی توضیحش یکم سخت
بود برا همین خیلی توضیح ندادم

 

سپس تسلایی را به ما نشون دادند که برق شهری که 220 ولته را به 1000 ولت تبدیل میکنه وصدای ترسناکی را ازخود تولید
میکنه.سپس رنگ هایی را به مانشون دادند که میگفتند این رنگ ها در گوشی ها هست.

 

سپس به ما وسیله ای را نشون دادند که میتونست برق شهری را به 100 ولت تبدیل کنه  سپس شیرانی را به انجا مسئوله برد
ودستش را روش گذاشت و جرقه های کوچکی زد.

 

سپس به ما وسیله را نشون دادند که توسط اشتباهات مغزی ان اتاق را به فیلم سینمایی تبدیل میکرد.«این یکم توضیحش
سخته»

 

سپس به ما فیلم سه بعدی نشون دادند و تمام.سپس عکس دسته جمعی و پیش به سوی مدرسه.

 

در کل اردوی خوبی بود خدانگهدار.

 

 

مستند اردوی تکنولوجیاه 1404/7/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

ما وارد قسمتی که براممون طراحی شده بود رفتیم اولین چیزی که با ان مواجه شدیم ایینه هایی بود که بالای سر همشون یک چیز نوشته بود ولی فرق های زیادی داشتند که عکس هایش دست استاد اخوان است . و بعد با یک پیانو مواجه شدیم که یک ربات انسان نما پشت ان نشسته بود و بعد یکم در باره ساختارش برامون حرف هایی زده شد . گفتند که این ربات با سیستم پروماتیک اگه اشتباه نکنم کار میکنه و در ادامه گفتند انگشت هاش مثل درهای اتوبوس با پمپ هوا کار میکنه و ربات برامون ای ایران روزد. و بعد یک ایینه بزرگ نشونمون دادن که اون طرف سالن یکی دقیقا عین همین انونجا بود که گفتند این جور ایینه ها نور وصدا رو میتونه متمرکز کنه و به اون طرف سالن که ان ایینه بود پرتاب میکنه و ما ان را امتحان کردیم و بعد مارا بردن و بعد تولید برق ونیروی که لامپ نیاز داره برای تا روشن شه را ما با رکاب زدن امتحان کردیم و با خود د یدی م  که چقدر لامپ پر مصرف انرژی بیشتری نیاز داشت تا به حرکت دراید پس دیگه لامپ های پر مصرفت استفاده نکنیم  بعد با دستگاهی مواجه شدیم که با ان میتوانستیم نو ر لیزر را متمرکز کینم و با مه میتوانستیم لیزر هارا ببینیم وگفتند هدف دستگاه نشون دادن نقطه کانونی است. و بعد یه تفنگ لیزری نشون دادن که با نور لیزر اگر به هدف میزدیم یه سنسور حساس به نور وا کنیش نشون میداد و یه توپ را پرت میکرد و بعد گفتند تفنگ لیزر های قوی تری هم وجود داره که حتی سنگ رو هم سوراخ میکنه بعد یه دستگاهی بود که برق رو بین رسانا ها انتقال میداد و بعد رفتیم پیش یه دستگاه که رعدو برق با ولتاژ 100ولت میدادو با یک لایه ی فلزی محافظت میشد دستگاه بعدی با فتوسل کار میکرد و سازی بود که بالیزر ها کار میکرد و وقتی دست رو به لیزر ها میزدی صدا  میداد و دستگاه بعدی برق با ولت بیشتر ی بین بچه ها پخش میکرد. و بعد یه دستگاه یکه توش توپ  تنیس پرت میکرد و بعد هی لامپ ها رو خاموش و روشن کردن و ما حس میکردیم داره همه چی برمیگرده و انگار حرکت اهسته بود و جالب  بعد رفتیم اتاقی و برایمان سینما 3بعدی گذاشتند و بعدش ما را با دستگاه ها و تکنولوژی ها تنها گذاشتند در ضمن اسمش برج فناوری بود ولی  ما که برجی ندیدیم و یک زمین فوتبال کوچیک طور بود که بازیکنانش که ماشین بودن کار نیمی کرد…………………..

 

 

 

هندسه جلسه‌ی 2 مستند سازی 16مهر

به نام خدا

سلام امروز جلسه‌ی دوم مستند سازی و روز 16 مهر امروز اول از همه استاد رفع اشکال جلسه‌ی قبل رو کرد و بعد از رفع اشکال تکالیف را چک کرد که برای این جلسه ص66 تا 70 کتاب کار بود و برای جلسه‌ی بعد ص41 داخل دفتر (تمرین).
و بعد کمی کتاب را جلو رفتیم

این از جلسه‌ی 16 مهر

مستند فارسی 1403/7/24

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام اقای صادقی وارد کلاس شدند بعد رفتند بعد دوباره امده اند و یکدفعه 4 تا شعر رو تابلو نوشتند  و گفتند این کوییز است و معنی هایش را بنویسید  و بعد گفتند زمان پونزده دقیقه است و و اکثربیت  ها هم از شعر صورتگر ماهر بود و ایشان هیچ سوالی را جواب ندادند و انگار هم کمکی که نه ولی یکمکی هم که نه ولی حالشان خوب نبود و بعد اقا سر کلاس برگه ها را زود تصحیح کردند و بهمون دادند و انهایی که زیر 3و5ام شدند را کنار کلاس نگه داشتند و بعد تقربا دیگه نصف کلاس در گوشه کلاس ایستاده بودند حدود 6 نفر. و بعد کلی اون های که گوشه کلاس بودند رو بازخواست کردند و بعد گفتند من با اینا چی کا رکنم و صبر کردن و صبر کردن  صبر کردن و بعد گفتند دیگه تکرار نشه و کپن تون را تا اخر سال سوزوندین و تکرار  نشه و بعد همه نشستند و به منعمیان گفتند فعالیت نوشتاری  های درس 2  رو ببینه و بعد توضیحاتی درباره امتحان ناگهانی گفتند و بعد زنگ خورد

زنگ ورزش 24 مهر ماه

سلام بچه ها
ما وارد سالن شدیم آقای نصر در حال آماده کردن وسایل بودند.
و ما هم در حال گرم کردن بودیم.
سپس آقای نصر همه بازی ها را برای ما توضیح دادند.
بعد گروه بندی شدیم. و رتبه بندی تیم ها مسابقه ها:
دور اول
۱- تیم آقای آزادی
۲- تیم آقای سلطانی
۳- تیم آقای طباطبائیان
۴- تبم آقای عبدالهی
دور دوم
۱- تیم آقای آزادی
۲- تیم آقای سلطانی
۳- تیم آقای طباطبائیان
۴- تیم آقای عبدالهی

عربی/04/7/25

سلام

استاد فهامی ابتدا که وارد کلاس شدند گفتند کاربرگ ها را بدهید من که کاربرگ ها را دادم گفتند 

که نمره ریزان داریم وقتی که خواندیم سوال ها را پرسیدند و بعد تمارین کتاب را حل کردند و بعد

کاربگ های روز قبل را دادند و بعد گفتند که نمراتش در هم کلاسی است و ازمونک ها هفته ی 

پیش را دادند و گفتند این هفته را استثنا این هفته کوییز نداریم 

در اخر هم کاربرگی را دادند که تکلیف ما است

کلاس قرآن

سه شنبه                   بسمه تعالی                     ۱۴۰۴/۷/۲۲
آقای پورواسعی وارد کلاس شدند و زنگ آخر هم بود و آقای پورواسعی اردو رفته بودند و خسته بودند مخصوصا که زنگ آخر بود.
بعد روخوانی درس دوم جلسه اول را کار کردیم دو مرتبه با استاد گوش کردیم و بعد با استاد زمزمه کردیم .
رفتیم سراغ حفظ استاد چند دقیقه ای وقت دادند تا حفظ درس یک و دو را کار کنیم و بعد از بچه ها پرسیدند .
بعد از حفظ تمرین های جلسه اول درس دوم را با بچه ها حل کردیم
در آخر کمی وقت اضافه داشتیم که استاد از همه حفظ را پرسیدند، و اینگونه کلاس به پایان رسید .

 

تکالیف : حل کردن جلسه دوم درس دوم و تمرین کردن روخوانی های درس یک و جلسه اول درس دو 

زنگ فناوری پنچشنبه 04/07/24

سلام به افراد خواننده

به یه جمله ی سنگین که توی زندان دیدم موضوع رو شروع می کنم؛اگه وجود خدا باورت بشه یه نقطه می زاره زیر باورت،(یاورت)میشه.

ساعت ۹:۲۱ دقیقه بود که استاد با همون لپتاب همیشگی وارد شدند.چرااااا پنج شنبه زنگ کلاس به جای ساعت ۹:۲۵ دقیه

ساعت۹:۲۱ می خورد.

حضور و غیاب؛اقا حضور چه غیابی.

تکلیف ها رو میز(فلش ها).

چه اهنگ های پس زمینه ی قشنگی (اهنگ پت و مت و آنه شرلی)

رمضان،چرا اهنگت انگار اهنگ فوت شده هاست.

به به چه نمرات درخشانی.عکس های جدیدی به دیوار کلاس اضافه شد.(رقابت بین عکس های فوتبال و  ماشین ها).

درس جدید داده شد.(تنظیم صدای زیر و بم و سرعت صدا)

نازه دادن اکو و تکرار صدا را هم یاد دادند.

قصه ی ما به سر رسید نمره ی صفر ثمر رسید.