اردوی علمی تحقیقاتی

دستگاه ها همه ساخته های نو اوران ایرانی بود

چقدر جالب و دیدنی

تولید برق با دوچرخه تا ربات پیانیست و یا سینمای سه بعدی یکی از ان با حال هایش چنگ دیجیتال در کل اردو . اردویی با جذابیت های باحال و دیدنی و اما اثبات این که باید از لامپ های کم مصرف استفاده کنیم

 

مستند فارسی زنگ اول 404/7/30

بسم الله الرحمن الرحیم

اقا وارد کلاس شدند و گفتند درس 3 را باز کنید ص 30 بعد گفتند نه ص 29 را باز کنید و شروع فصل 2 بود شعرش را خواندیم و بعد سر این بیت هم  دوباره کلی سوال پیچی کردند مارا که تهش فهمیدیم جواب تو همون معنی شعری هست که اقا گفتند . و بعد اقا سرفه کردند  و بعد گفتند درس 3 را باز کنید و از روش بخوانید .  و بعد معنی هایشان را گفتند و بعد گفتن شما باید شب زود بخوابید و یکم در باره   نورون های ایینه ای گفتند و بعد دوباره خواندیم و بعد دوباره بحث به حافظ پژوهی و این جور چیزا رفت و گفتند کسی که ادبیا ت حرفه ای کار میکند  طبق میلش مثلا وضعیت اجتماعی مردم در دوران حافظ و ایل خانیان و در همین حین سلطانی که کتاب مطالعات را خوانده بود .  به سوال اقا که حافظ در چه دوره ای و چه پادشاهی بود درست جواب داد و مثبت گرفت بعد اقا گفتند حافظ در ان زمان به عنوان یک ادیب راهنما برای مردم بوده وگفتند الکی نیست حافظ به چند جور قران که تالیف شده هر چند نوع رو از بر بوده و گفتند حافظ مردم رو در ان زمان به تغدیر گرایی دعوت میکنه . تغدیر گرایی یعنی بزارید تغدیر خودش رغم بخوره و ما کاری نمی تونیم بکنیم و فقط صبر کنید تا بگذره . و یکم دیگه در مودر حافظ پژوهی واینا حرف زدن و بعد زنگ خورد.

فارسی زنگ سوم ۱۴۰۴/۷/۳۰

سلام آقای صادقی وارد کلاس شدند و شروع کردند به کامل کردن درس۳یعنی ارمغان ایران و گفتند یک نفر ادامه درس را بخواند. بعد به سراغ خود ارزیابی درس ۳رفتیم و بچه ها یکی یکی جواب های خود را می گفتند.بعد آقای صادقی گفتند که آقای آزادی از روی دانش ادبی بخوانند.دانش ادبی در مورد واج آرایی بود.وبعد به سراغ فعالیت نوشتاری درس اول و بعد درس دوم رفتیم و جواب های آن را بچه ها گفتند. بعد آقای صادقی گفتند برای هفته آینده تکالیف شما

  1. انجام فعالیت نوشتاری درس۳

  2. املا از درس ۳ می گیرند

  3. روخوانی و پرسش از درس ۳

  4.  دانش ادبی واج آرایی را بلد باشید

  5. شعری از فردوسی درباره ملی میهنی از ایران پیدا کنید و بیاورید.

  6. یک بیتی که واج آرایی دارد بیاورید آقای صادقی تأکید کردند که بیت هایی که می‌آورید مثل بقیه نباشد.
    و در پایان کلاس آقای صادقی یک بیت از شعرهای معروف حسین منزوی گفتند.
    چه سرنوشت غم‌انگیزی که کرم کوچک ابریشم.                                   تمام عمر قفس می بافت ولی به فکر پریدن بود.

    پایان

 

زبان گروه 04/07/26B

سلام 

امروز من می خواهم برایتان کلاس زبان شنبه رابگویم

اقای عباسی وارد کلاس شدند

بعد به ما کلمات درس یک را درس دادند بعد به سمت تابلوی کلاس رفتند و روی ان مثال های درس اول را حل کردند

این کار 35 دقیقه طول کشید در ادمه ی کلاس اقا کلمات درس دو را به ما یاد دادند

کلمات درس دو کلمات زیبا وکاربردی بود

خدانگهدار

زنگ نگارش 29 مهر

سلام امروز آقای نصر تا وارد کلاس شدند گفتن آزمون نداریم و تا اینو گفتن بچه ها شروع کردن به خوشحالی ولی بعدش گفتن ولی آزمونک داریم و بعدش بچه ها افسرده شدند بعد آقا چند نفر از بچه ها را بیرون بردند تا امتحان را شروع کنند بعد آقا آزمون را شروع کردن اما این امتحان بیشتر شبیه آزمون بود تا آزمونک چون 13 تا سوال بود وسط امتحان کلی خندیدیم به چند دلیل یک چون سلطانی داشت چشاش زرد میشد و هر چقدر هم التماس کرد بازم آقا نذاشتن که بره دستشویی دومی اینکه اونور تو کلاس تلاش صدای انسان های اولیه میومد سومی اینکه سلطانی یه طوری تو سالن وسط امتحان دراز کشیده بود انگار تو ساحل دراز کشیده بود چهارمی اینکه آقای نصر دم در یه صندلی گذاشته بودن بعد خواستن ازش برن بالا که بهو سرشون دارقی خورد به میله قهوه ای بالای در و ما از خنده پاره شدیم اونم نه یه بار بلکه 2 بار بعد آقا خیلی یهویی برگه هارا ازمون گرفتن و امتحانم تموم شد بعد که رفتیم تو کلاس آقا موضوع انشای جلسه بعد را گفتن و جلسه تمام شد

خداحافظ

زنگ ورزش ۱ آبان ماه

به نام خدا 

 آقای اخوان کلاس را زود تمام کردند تا ما برای عوض کردن لباس وقت کافی داشته باشیم. وقتی تمام کارهایمان را کردیم و هر دو کلاس سوار اتوبوس شدیم، به سمت سالن حرکت کردیم. در اتوبوس والیبالی ها یک طرف و فوتبالی ها هم طرف دیگر اتوبوس نشسته بودند و هر کدام شعار مخصوص به ورزش خودشان را می دادند.

به سالن رسیدیم. و به کلی زحمت بچه ها آرام ایستادند تا آقای حامی صحبت کنند.

این هفته ما باید فوتبال می کردیم ولی دوباره با نامردی تعداد والیبالی ها بیشتر بود و مجبور شدیم والیبال بازی کنیم. هرچند ما فوتبالی ها پشت دروازه فوتبال بازی کردیم.برای همین والیبالی ها به دو گروه تقسیم شدند و تیم کشی کردند.

نظریه علمی: استخوان های عبدالهی از یک گربه نرم تر است، می پرسین چرا چون وقتی ما توپ فوتبال را شوت کردیم و به آن طرف نرده ها رفت. آقای عبدالهی به ما کمک کردند و از سوراخ نیم متری رد شدند و توپ را آوردند.

والیبالی ها بازی کردند و بازیشان تمام شد؛ ولی این هفته تیم آقای آزادی بردند و تیم آقای منعمیان باختند.

حالا یک سوال فوتبالی :《رونالدو نازاریو چند توپ طلا دارد؟》 لطفا از جایی تقلب نکنید جواب را حضوری یا در بله به من بگویید.

تا مستند بعدی خدانگهدار

💻زنگ فناوری کوشش 04/8/1💻

گل گل :(گل سوم فوتبال دستی)

-استاد دم کلاسه

-بدو بدو  تا منفی نگرفتیم.😯

بچه ها ساکت باشید.بلاخره استاد زمان بیشتری برای تکلیف داده است.🤩(الان قرار نیست تکلیف ها  دیده شود.)😎

یه اقایی دیدیم که صدا ی خیلی از شخصیت ها  رو در می اورد.(دوبلر بود)

الان ساعت 9:45 دقیقه است و حدود 45 دقیقه از کلاس باقی مانده.😯

اوه اوه الانه که استاد بگه که دفتر ها رو باز کنید.😒

به چه بچه ی زرنگی——–سوال های رنگی رنگی(شروع سوالات بدرد نخور بچه ها)

جالبه تازه یاد گرفتیم که فایل های مختلف را به فایل دیگرتبدیل کنیم.(مثلا-فایلaup3 به mp3)

الان ساعت10:15 دقیقه است و حدود 15 دقیقه ی دیگر جنگ جهانی چهارم (بر سر ورزش والیبال یا فوتبال)شروع می شود.

فلش ابطحی مثل موشک پاناسونیک از دست اقای اخوان پرتاب شد.

یه جمله ی سنگین:

یکی از بزرگان اهل خرد          برای خرش ساندویچ می خرد.😎

کلاس هندسه جلسه‌ی چهارم

. به‌نام خدا .


سلام این جلسه استاد اول از همه تمام تکالیف را چک کردند که شامل ص71 تا 74 کتاب کار بود( اجباری) وبعد تمام سوال ها دونه به دونه جلو رفتیم و تمام اشکال های بچه ها که در این صفحه ها بوده رو استاد دونه به دونه حل کرد و تکلیف برای جلسه‌ی بعد ص 42 کتاب بود و آخر با بود جوجه کباب کلاس رو ترک کردیم.

کلاس علوم یکشنبه 27 مهر هشتم کوشش

سلام به همه دوستان برییم که همه چیز رو براتون تعریف بکنم . زجاجی طبق معمول با سخت گیری زیاد اسم همه رو مینوشت که اقای معتمدی وارد کلاس شدند . بعدش یکم باهامون شوخی کردند و پرسیدند بچه ها  شما میدونید چرا من از فصل هشت  شروع کردم برای تدریس طبق اقای سلطانی ( امیر پویا ) یک سری  چرت و پرت  گفت و همه خندیدن اما بعد اقای معتمدی گفتند که نه من به دلیل اینکه مدرسه بهم گفته بود از فصل هشت شروع کن شروع کردم به دلیل اینکه مدرسه ما رتبه اول رو دارهه توی اصفهان از لحاظ اهمیت دادن به سن بلوغ و شروع کردند به توضیح در مورد سن بلوغ اول گفتند که خانمها در طول زندگیشون چند اتفاق براشون میوفته که مثل این است که روی لبه تیغ راه بروند اما در مردان فقط یکبار این اتفاق میوفته   .
برای مثال یکی از مواردی که برای خانمها اتفاق میوفته افسردگی بعد از زایمان است اما در مردان سن بلوغ است و فوق العاده مهم است در اینن برای پسر ها خطر های زیادی وجود دارد
حالا بریم سراغ نکته ای هایی که اقای معتمدی گفتند .
1- اعتیاد که از خطرناک ترین اتفاق است . اعتیاد اولش کوچولو است ولی کم کم همین عادت کوچیک تبدیل میشود به خطرناک ترین و مضر ترین چیز برای بدن و اینکه عادت های کوچیک فوق العاده خطرناک است و کم کم بزرگ می  شود  .
2- اتفاق های بدنی مانند تغییر صدا – رویش مو در صورت و زیر بغل و اطراف اندام تناسلی – و ما در این برحه خیلی باید حواسمان رو جمع بکنیم وکار هایی نکنیم که بلوغمان به خطر بیوفته  مثلا از خوردن مواردی که گرم هستند خود داری کنیم  و اینکه مادرمان باید توی خونه نوع پوشش درسته داشته باشد و در بیرون از جامعه ما نباید به مواردی که باعث تحریک مان بشود نگاه کنیم  ویک سری موارد دیگر هم گفتند که روم نمیشه بگم خودتون بیایند مدرسه بپرسیند .
3- داشتن یک ادم که راز دار ما باشه اقای معتمدی گفتند که ما باید در برابر راستگو باشیم و همه راز هامون رو به مادرمون بگیم و هر وقت خواستیم کار بدی بکنیم به این فکر کنیم که اگر این کار رو انجام بدیم و اشتباه باشه بعدش باید به مادرمون دروغ بگیم و وقتی به این موضوع فکر کنیم دیگر این کار اشتباه رو انجام نمیدیم و کلا این که در سن بلوغ ما خیلی پرخاشگر میشویم ولی باید سعی کنیم همیشه با پدر و مادرمون با احترام حرف بزنیم  و بعد زنگ خوردددددددددددد………… .

مهارت هوش مصنوعی 04/7/28

هاشم جون با کیف و لپتاب گران قیمت شان وارد کلاس شدند.

– بچه ها خوراکی ها ها رو در اورید.

اول کلاس با اخراج اقا ی ذوالفقاری شروع شد.امروز قرار است ربات مصنوعی (GPT) خودمون رو بسازیم .،من (امیر پویا سلطانی) رفتم  که رابط کابل بیارم و چون خودکار خودم رو بردم  و با اون بردن رابط رو ثبت کردم و به خاطر همین استاد یکی از منفی ها ی من رو مثبت کردند.😎

رفیعی دارد تکچرخ در جا می زند و خرما می خورد .

اقا ی اخوان دیدن که ما بست ها ی صندلی رو در می اریم،گفتن که وای به حال تان.رفیعی  دعا کن که اقا ی اخوان این مستند را نبیند.

اقای هاشمی به خاطر گفتن اشتباه اسامی بچه ها یک منفی در پای تابلو گرفتند و اقا ی معاون انظباتی(شهیر)ان را ثبت کرد.به ربات خودمون یاد دادیم که

با اطلاعاتی که ما بهشون می دیم جواب بدند.🤞

استاد منفی 2و3 رو هم گرفتند.استاد تا یه جایی به رباظ اطلاعات دادند ولی منفی 4 رو هم گرفتند ولی در این جا استاد به خاطر سکوت(30ثانیه)یک منفی را پاک کردند.

 رفیعی عاشق کاغذ است در حدی که ان را می خورد.

ما به ربات گفتیم که مدرسه همت رو توی تصویر بکش؛جالبه چون مدسه را همچون مدرسه رسم کرد.

-رفیعی خوش مزه است؟

-چی؟

کاغذ؟

-اره خیلی؟!

👏the end👏