مهارت روانشناسی جلسه آخر
به نام خدا
سلام
استاد به کلاس آمدند و یکی یکی اسم هایمان را صدا زدند و از هر کس سوالاتی (درباره زندگی خودشان) پرسیدند و تکلیف هارا که همان نوشتن داستان بود چک کردند بعد دروغ به خود آرمانی سازی را درس دادند
آرمانی سازی یعنی فرد یک چیز را کامل سفید ببیند و آن را بهترین فرض کند و زیاد آن را بالا ببرد
بعد کل چیز هایی که در این دوره گفته بودند را مرور کردند و آزمونی گرفتند
سوالات آزمون به این شکل بود که موقعیتی را توضیح داده بود و از ما نوع دروغ به خود و آسیب هایی که آن دروغ ایجاد میکند را میخواست
مهارت روانشناسی جلسه ۵
به نام خدا
این جلسه استاد خودشان نبودند و به جای خودشان برادرشان را فرستادند برادرشان ۸ سال از خودشان کوچکتر بود و به ما دوپاره سازی را درس داد
دوپاره سازی یعنی فرد دنیا را سیاه و سفید ببیند و یک چیز را خیلی عالی و یک چیز را خیلی بد ببیند برای مثال چند تا از بچها نمایشی اجرا کردند که در آن فردی خانمی را خیلی عالی و بینظیر میدید اما وقتی به خواستگاری رفت و جواب رد شنید آن را بدترین انسان میدید و آن فرد برای آن سیاه شده بود
از مشکلاتی که این کار ایجاد میکند این است که فرد برای مثال معلمی را سیاه میبیند و از آن فاصله میگیرد یا حتی به درسش گوش نمیدهد و ضرر میکند
مهارت هوش مصنوعی 04/7/28
هاشم جون با کیف و لپتاب گران قیمت شان وارد کلاس شدند.
– بچه ها خوراکی ها ها رو در اورید.
اول کلاس با اخراج اقا ی ذوالفقاری شروع شد.امروز قرار است ربات مصنوعی (GPT) خودمون رو بسازیم .،من (امیر پویا سلطانی) رفتم که رابط کابل بیارم و چون خودکار خودم رو بردم و با اون بردن رابط رو ثبت کردم و به خاطر همین استاد یکی از منفی ها ی من رو مثبت کردند.😎
رفیعی دارد تکچرخ در جا می زند و خرما می خورد .
اقا ی اخوان دیدن که ما بست ها ی صندلی رو در می اریم،گفتن که وای به حال تان.رفیعی دعا کن که اقا ی اخوان این مستند را نبیند.
اقای هاشمی به خاطر گفتن اشتباه اسامی بچه ها یک منفی در پای تابلو گرفتند و اقا ی معاون انظباتی(شهیر)ان را ثبت کرد.به ربات خودمون یاد دادیم که
با اطلاعاتی که ما بهشون می دیم جواب بدند.🤞
استاد منفی 2و3 رو هم گرفتند.استاد تا یه جایی به رباظ اطلاعات دادند ولی منفی 4 رو هم گرفتند ولی در این جا استاد به خاطر سکوت(30ثانیه)یک منفی را پاک کردند.
رفیعی عاشق کاغذ است در حدی که ان را می خورد.
ما به ربات گفتیم که مدرسه همت رو توی تصویر بکش؛جالبه چون مدسه را همچون مدرسه رسم کرد.
-رفیعی خوش مزه است؟
-چی؟
کاغذ؟
-اره خیلی؟!
👏the end👏
مهارت کشف دنیای درونی (روان شناسی)
به نام خدا
اول کار باز هم مثل همیشه بچها سروصدا میکردند تا اینکه استاد وارد کلاس شدند اول جلسه درباره حرف هایی که درباره جلسه قبل زدیم بود
وسط کار آقای اخوان وارد کلاس شدند و بچها آرام …
امممم نه باز هم آرام نگرفتند
در ادامه جلسه باز هم درباره اینکه چه کسی بیمار است و چه نشانه ها و یا ریشه هایی میتواند داشته باشد صحبت کردیم
گفتیم که یکی از اصلی ترین روش های شناخت بیمار این است که فرد در واقعیت حضور دارد یا نه
ریشه اصلی این مشکل دروغ است یعنی فرد از ترس یا احساس شرم درباره چیزی که برایش مهم است دروغ میگوید تا از آن مشکل (از نظر خودش) رهایی یابد
فرد این کار را انقدر تکرار میکند که خودش هم باورش میشود و کم کم (بدون اینکه خودش متوجه شود) وارد دنیای خیالی خودش میشود و از دنیا دیگران فاصله میگیرد
راهکار برای بوجود نیامدن این مشکل این است که دروغ نگوییم و با ترس خود مواجه شویم افراد معمولا فکر میکنند که اگر واقعیت را بگویند دچار مشکل میشوند غافل از اینکه اگر اینکار را بکنند دچار مشکل های شدید تر و بد تری میشوند
در کلاس درباره تشخیص این مشکل هم صحبت کردیم و گفتیم افرادی که خیلی زود و بی دلیل از چیزی به شدت عصبانی میشوند دچار این مشکل هستند این افراد از قبل عغده ای داشته اند که باعث این اتفاق شده است و معمولا سعی میکنند به خودشان دروغ بگویند و آن مشکل را بزرگ جلوه دهند
باتشکر
کیان سعیدی
زنگ مهارت
به نام خداوند جان آفرین خداوند روزی ده رهنما
امروز اقای شیخ الاسلام آمدن و درس را از روی کتابی شروع کردند ما درباره ی خم کاری لوله ها صحبت کردیم بعد در باره ی اینکه لوله هار را چگونه میبرند چطوری بهتره دستگاه های برش لوله قدیمی و جدید حرف زدیم زنجیری و تیغه ای که چطور کار میکنند
در باره ی مدل های جوش هم حرف زدیم
و در آخر گفتند که انشاالله از جلسه بعد کار عملی داریم
زنگ مهارت هوش مصنوعی04/7/13
انصافا کلاس خوبی است (از نظر من ).یعنی بهترین کلاس است چون می شه در ان خوراکی خورد و لم داد.
جناب اقا ی ……. لم دادهئ راحت پا ها را رو ی صندلی جلو می گزارد.
و اقای ……. پسته می خورد.اقا ی x با در اوردن بست صندلی تک چرخ در جا می زند.
در سایت irandigitag.isty.irبروید و بازی کنید.رفیعی شیر می خورد.جلسه ی پیش با ماشینی هم چون 405 شوتی(ماشین هوش مصنوعی) برنامه ریزی کردیم.
من 100 درصد با خاطر رنگ لباسم شبیه دیوار بودم.و متاسفانا اقا ی اخوان98 درصد شبیه رفیعی بود.جالب بود:بزن بده بقلی
بازی می کردیم.ماشین 405 از تصاویر الگو گرفته و بعد از ان تشخیص می دهد که نفر بعدی شبیه کدام است.
مهارت(هوش مصنوعی)04/7/21
برپا.دبیر اومد.اخ ما داشتیم سیب می خوردیم.
-استاد:وقت حضور و غیاب است.
-من:اقا حضور چه غیابی؟!
بحث کردیم.
-رفیعی:میشه یکم یکم ازاد باشیم؟نه نه نه.اقای اخوان کجایی که دیگه نمیشه بزن بده بقلی بازی کنیم.تکچرخ هم دیگه مجاز نیست
اما من و رفیقم باز هم تکچرخ می زنیم!
هوش مصنوعی توهم هم میزند؟یعنی چه؟اهان با داده ی کم گیج می شود.
-استاد:بازی می کنیم.رمضاااان تاش چشمت رو ببند.
-رمضان:چرا؟
-استاد:باید با چشم بسته به سر جای قبلی کیفت برسی..
مثال:این بازی این گونه بود که با اطلاعات و الگو سازی باید مثل هوش مصنوعی با داشتن اطلاعات واکنش مناسب بدهی.
قطعا بازی با ازیت و کرم ریختن بچه ها جالب تر می شد.
چطور در هوش مصنوعی کرم ها را (نویز ها)قطع کنیم؟واقعا نمی دونم!
جالبه اگر هوش مصنوعی اطلاعات کافی نداشته باشد بازدن دکمه ی سرچ دنبال ان اطلاعات می گردد.
به همه ی برنامه ها که اطلاعاتی هستند،هوش مصنوعی گفته می شود.نه نه نه.اشتباه فهمیدی.
-اکبری:ساکت باشین.(همه ساکت اکبری ناراحت میشه.)
از هوش مصنوعی deepseek پرسیدیم؟رئیس جمهور الان کیست؟گفت اقا ی رئیسی،اما دکمه ی سرچ رو که زدیم اپدیت شده و اقای پزشکیان رو گفت.تازه تمام اطلاعات او را هم مثل سمت و … ها را هم گفت.
قصه ما به سر رسید کلاغه به خونش رسید.
زنگ مهارت تأسیسات.
امروز دوشنبه زنگ مهارت تأسیسات داشتیم
حدس بزنید کی آمده بود یک کمک آقای عزیز بله آقای شیخ الا سلامی آمدن درس امروز کسل کننده بود چون درس عملی نبود فقط آقا آمده بود و در باره لوله کشی ها و مدل های لوله و لوله های بکار رفته در ساختمان ها توضیح دادند مثل اینکه لوله های گاز فولادی هستند و جوشکاری میشوند لوله های پی وی سی پولیکا بادستگاه اتو(دستگاهی که لوله ها را داغ کرده تا ذوب شوند و به هم بچسبند ) به هم وصل میشود و در آخر ما در کلاس کار مهمی انجام ندادیم ولی انشاالله از هفته آینده کار عملی شروع میشود.
مهارت کتابخوانی
خووووووووب بالاخره رسیدیم جلسه آخر
جلسه آخر هم استاد 30 دقیقه دیر کردند و بچه ها باز هم سر جایشان باهم دعوا کردند ( بابا ناسلامتی جلسه آخر هست کوتا بیاین دیگه )
پس از آمدن آقای محمودیان و ساکت شدن نشستنمان وقتی که آقای محمودیان رفتند بچه ها دوباره سرو صدارا شروع کردند که یکی از دبیران که انگاری داشت آزمونک های شاگرد هایش را چک میکرد گفت: (سسسسسسسسسسسسسساااااااااااااااااااااااااااااااااااکککککککککککککککککککککتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت)
و بچه ها 2 دقیقه ساکت شدند و یکی از اون طرف داشت چیز به یکی پرت میکرد اون یکی هم تخته ( تخته که چه ارز کنم چوب ام دی اف معمولی که حالا مثلا تخته وایت برد هست ) را داشت پاک میکرد و معاده مینویشت ا حل کند که یکدفعه برق رفت ولی بچه ها آنقدر داشتند کرم میریختند که اصلا نفهمیدند که کی برق رفت و پس از یکربع کرم ریختن بالاخره آقای صبری آمدند و بچه هارا ساکت کردند و قتی که بچه ها ساکت شدند اتاد داش میپرسی که چند صفحه کتاب خواندید و آیا باروشی که گفتم یعنی pq4r یاهمون پسختام و روش حلزونی که از بچه ها پرسید و از بچه ها پرسید که روش حلزونی را بگید و چند نفر جواب دادند و زنگ خورد
پایان