G

O

D

•این جلسه من و 3نفر دیگه اخراج شدیم  “به علت نداشتن تکلیف” (هنوز شروع نشده بود پرت شدیم بیرون) •

•خوب بعد که اومدیم تو آقای اخوان مثل دفعه های پیش شروع کردند سطح جدید را جلورفتن  و تا چند تا کد نویسی اول رفتند جلو •

•بعد یکی یکی بچه ها طبق لیست می رفتند تا کد را درست بچینند و نمره بگیرند•

•بعد هم اقا دوباره یکسری صحبت کردند و از رو ی متن ها خواندند •

•تکلیف هم این شد که تا بخش هوش مصنوعی جلو برویم•

•پایان•

• به نام خدا

سلام این جلسه من مستند کلاس تأسیسات رو انجام میدن
خب بعد از ورود استاد به کلاس اول فایل را آوردم بعد شروع به ادامه درس هفته‌ی قبل که آب گرم کن بود کردند و بعد لوازمی مثل دماسنج را ادامه دادند و کلاس تمام شد و گفتند جلسه‌ی بعد آب گرم کن مدره سرو باز می‌کنند
خداحافظ

دیگه میدونید که می خوام بگم GOD

این جلسه آقا ی خوان آمدند و گفتند که کلا من می آیم سر کلاستان و آقای هاشمی نمی توانند دیگه بیایند .

کلاس با برسی تکالیف شروع شد .

ما باید سطح 0 را پیش می بردیم و عکس پایان دوره را در بله برای آقای اخوان می فرستادیم .

بیشتر بچه ها انجام داده بودند ولی نفرستاده بودند.

آقا گفت که حالا اشکال تدارد از آن سئوال می پرسم تا بدونم که انجام دادید یا نه.

اکثر انه هم نتوانستند که جواب بدهند .

خلاصه ما سطح 1 را پیش رفتیم و تکلیف هم این شد که سطح 1 را پیش رفته وعکس پایان دوره را در بله برای آقا بفرستیم.

پایان

به نام همون همیشگی “GOD“

این جلسه به خاطر تعطیلی (شهادت حضرت زهرا(س) ) برگذار نشد.

خدا حافظ

به نام نامیه همیشگیه GOD

این جلسه جلسه ی اول بود آقای هاشمی به علت نبودشان و بودنشان در تهران کسی را بجای خود گذاشتند و آن شخص شخیص والا مقام  سرور قبله ی عالم یعنی جناب سید مهدی اخوان معلم فناوری و زندگی امدند و مارا متعجب وا داشتند.

خلاصه آقا بحث را اینجوری شروع کردند که هرکس بگوید که هوش مصنوعی چیه؟ 

البته بچه ها هو جواب های متنوعی می دادند وبعضی از جمله خودم چند بار سخن راندند.

اقای اخوان کسی که تا حالا نماینده نبوده را نماینده گذاشتندیعنی طباطبائیان “همه جور نماینده“

بعد سایت ایران دیجیتال را گفتند بروید و ثبت نام کنید وتا سطح 0 جلو بروید.

بعد با هم یه جاهایی را رفتیم خلاصه بگم یه زن ه چند تا فیلم داست که برای ما مراحل و هوش مصنوعی را اموزش می داد و باید به مراحل را طی کرده و به سئوالات آن پاسخ می دادیم به آن چیز یاد می دادیم.

تم م م م ام

سلام علیکم                                                                                                                                                   استاد مشاوره وارد کلاس شدند راستیتش همه مان انقدر با معلم بد بودیم که خدا می داند و درباره ی مشاور با پزشک تفاوت های آن را گفتند که قرار ش جلسه بعد درباره اش صحبت کنیم

---

سلام

امروز اومدیم با دومین مستند سازی محمد امین ستاری فردررشته یا کلاس روانشناسی استاد وارد کلاس شدند بچه ها با استاد سلام کردند استاد آمدند و مروری از جلسات قبلی کردند حلا چی بود؟ [درباره ی این بود دروغ به خود گفتن این که به خودمون درغ می‌گوییم باور نکنیم مثلا من به مامانم دروغ گفتم که امتحانم را ۲۰ گرفتم با اینکه

۲۰ نگرفتم این کار باعث می‌شود که برای امتحان ی دیگر کم کاری کنم وامتحان های دیگر هم را هم گند بزنم]بعد بچه ها آمدند متن ها وتکلیف های خودشان را خواندند و آقای معصومی گفتند برای من ارسال کنید

بعد چند ویژگی دروغ به خود را به ما گفتند یکی از آنها انتقال بود انتقال یعنی از شخصی به شخص دیگر منتقل شود و ۵ تا دیگر هم گفتند که یکی از آنها منتقل بود این ۵تارا توضیح دادندوگفتند می خواهم امتحان بگیرم استاد یک برگه ی A4به ما دادند با۷ سوال که ما باید نوع دروغ را می‌نوشتیم نوع دروغ همان۵ تا است آخر کلاس بود،که من نفر آخر بودم که برگه را دادن برگه را دادم واستاد پاسخ هارا گفتند و وقتی تمام شد زنگ خورد وبچه ها فرار کردند😃

تولید کننده و نویسنده:محمد امین ستاری فر

(امید وارم مفهوم مستند سازی را به شما خوب رسانده باشم واین جلسه ی آخر بود خدا نگهدار🤚😉

“بنام حضرتGOD“

این جلسه کار عملی داشتیم({یس } یس یس یس یس یس)البته که مثل همیشه اول کار با پاچه خاری ش.. از روی فایل توضیح داد.

بعد به حیاط رفتیم و دوباره شروع کرد به سخن راندن. بعد اتو ی لوله ها را با بوش ها و لوله برش زن را توضیح داد.

بعد ما به دو گروه تقسیم می شدیم:

الف)کسانی کهدوتایی باید سیفون های روشویی را باز و بست می کردند.

ب)کسانی که به ترتیب از روی لیست باید یک لوله ی 5 لایه ویک لوله ی جارو را با برش زن برش میدادیم.بر این کار هم آقای ذجاجی نظارت داشت.

چند بار هم سیفون ها قسمتی از آنها شکست که آقا ی شیخ الاسلام آنهارا با واشر درست کرد.”هرچند از قبل شکسته بودند“

“بعد نمرات را داد و تومام“