هنرکوشش9/10 دوشنبه

ما امروز به سر کلاس رفته معلم به ما گفت تمام پادکست‌هایتان را امروز می‌بینم

و تک تک ما را صدا زد و پادکست‌هایمان را دید و شروع به صحبت کردن کردشما باید  مستندهایی که برایتان نمایش داده‌ام و یادداشت برداری کرده‌اید مستندی بسازید ما باید مستندی درباره مدرسه می‌ساختیم ا امشب باید موضوعی که داخل مدرسه بود را انتخاب می‌کرد

پس تکلیف ما شد مستند

هنر

استاد با روی خوش وارد کلاس شده روی صندلی خود نشستند به سر و صدای بچه‌ها کاری نداشتند بعد از چند دقیقه به بچه‌ها گفتند ساکت باشید می‌خواهند مطلب مهمی بگویند یکی از بچه‌ها پرسید نمرات ما چند شده است استاد گفتند به همه ما ارفاق کرده‌اند و گفتند به همه ۲۰ دادند ما خوشحال شدیم و کمی دوباره سر و صدا اوج گرفت سر و صدا همینطور پیش رفت تا اینکه تقریباً نصف کلاس تمام شده بود بعد از ۲۰ دقیقه ابطحی توانست برای ما یک اسپیکر بیاورد استاد می‌خواستند فیلمی برای اما به خاطر سر و صدای زیاد بچه‌ها برای ما فیلم نگذاشتند و چند دقیقه آخر کلاس هم به سر و صدا تمام شد

  • تکلیف نداریم

هنر

نوزدهم آبان لم چند دقیقه‌ای دیر آمد آن روز صبحش امتحان داشتیم و زمان‌ها تا ۵۰ دقیقه کاهش یافته بود معلم وقتی وارد کلاس شد همه زیادی برپا بود نشست روی میز صندلیش نشست  بعد با چند نفر از بچه‌ها به خوش و بش پرداخت

بعد بچه‌ها وارد شدند و نمایشی را اجرا کردند که درباره فوتبال چند روز پیش بود آقای طباطباییان و الماسی ستارگان این نمایش بودند ما هیچ کدام از این فیلم خوشمان نیامد زیرا بازی چند روز پیش را ندیده بودیم معلم هم چند ایراد از این نمایش گرفت و در پایان زنگ به صدا درآمددر پایان تکلیف نداریم

هنر

۱۲ دوازدهم دوشنبه آبان امروز ما در کلاس معلم غایب بود و برای ما دو فیلم درباره مستند گذاشتند که باید درباره مستندات داخل دفترمان خلاصه نویسی می‌کردیم فیلم اول درباره مستندی بود داخل جنگ که ما داخل آن مستند می‌گیریم ما هم داریم تهدید می‌شویم و با کلمات آن زمان استفاده کرده بود که برای ما قلمبه صلمبه محسوب می‌شود

در پایان ما معلم نداشتیم بنابراین تکلیف نداریم

هنر

۲۷ مهر استاد وارد کلاس شده برای ما از پاد کست سخن گفتند ما باهم در بارهی پادکست صخن گفته و تمرین اااااااااااییییییییییییی ای ای ای ای ممممممممننم

تمرین کردیم و چند پاذ کست را گوش دا دیم

و در اخر هیچی تکلیف نداریم 

هنر

۶ ابان استاد داخل کلاس شده و دوباره ابدالاه ۴خوان رستم با یکم کمتر تپق را گفت و یزدانب ۳خوان بعدیرا گفت او با۱ تپق که رکرد ابدالاهی هنوز سر جاشه

وبعد اقای رمزان تاش با اهنگ ها الیشان به همراه کیان و شایان صادقی مارا تا پایان زنگ همراهی کردند (با کمی تپق)

تکلیف هم نداشتیم 

هنر

۲۲ مهر استاد تقریبا ۱۵ دقیقه دیر امدند و تا کلاس را آرام کنند ۱۰ دقیقه تول کشید ابدلاهی  بنری نسب کرد و چهار خوان رستم را برای ما با چندین تپق ازیم توزیع داد و کلاس زود تر از همیشه بخوان. ابدلاهی تعطیل شدیم که آقای پور واسعی این کار را توهین به معلم تلقی کرد

در پایان دوباره تکلیف نداریم

 

هنر

۱۵ مهر استاد وارد شدند و گفتند برای مان فیلم می کزارند و هر کس جک کند منفی می گرد و بعزی ها ۳تا۳تا منفی هارا زدن لا بقل فیلم دربارهی بچه ها بود که از انها باز پرسی میکردند استاد گفتند این جور فیلم ها خوب نیستند

در انتها باز هم ما تکلیفی نداشتیم

فیلم بسیار جزاب بود اگر اشک های ان پسر درون کلاس میریخت میتوانستیم شنا کنیم

هنر؟

۸ مهر استاد وا رد شدند و گفتند ما باید تا اخر سال باکمک اقای اخوان پادکستی درست کنیم وبرایما یک پاور پنت دربارهی پاد کستی به ما اراعه دادند و دوپاد کستی که یکی خوب و یکی بدمود را به ما نشان دادند استاد میخواستند به ما بگویند پدکست بسازیم اما چون بلد نبودیم از زورش در رفتیم

در نتیجه تکلیفی نداریم

هنر

۱ مهر استاد وارد شدند گفتند ای بابا دیکه نمیشود وقت را با معرفی گزراند به ما گفتند که ما هفتوم گوگولی بودیم هشتم نیمه گوگولی و نهم گوریل هستیم

و بقیی کلاس به خنده و شادی باچند منفی گزشت

تکلیف ..نداشتیم