۰۷
آذر
۰۷
آذر
درس فناوری | علیرضا حاتمی
مقدمه
این جلسه با توضیحاتی درباره ی زندگی آغاز شد و سپس وارد آموزش اصلی شدیم که شامل ساخت یک پست (ماجرا) درباره ی مدیریت زمان و کار با برنامه ی InShot بود.
اول جلسه
1) صحبت درباره ی زندگی
در دقایق اول، آقای اخوان درباره ی درس زندگی صحبت کردند و توضیحاتی در مورد اهمیت مدیریت روزانه و برنامهریزی دادند. بعدش درباره ی دفترهای برنامهریزی صحبت کردند که توضیحات مربوط به آن در کانال پایه قرار گرفته است.
ورود به درس اصلی جلسه
2) موضوع اصلی: ساخت یک پست (ماجرا)
آقای اخوان گفتند که باید یک پست زیبا و داستانی دربارهٔ مدیریت زمان بسازیم؛ پستی که هم جذاب باشد و هم یک نکته ی آموزشی منتقل کند و بعد بگذاریم برای ماجرای بله ی خودمون.
آشنایی با مفهوم فوتیج (Footage)
استاد توضیح دادند که در دنیای ادیت، یک واژه مهم وجود دارد: فوتیج (Footage)
-
یعنی فیلم خام
-
مثل ویدیوهای پرده سبز، ویدیوهای آماده طبیعت، شهر، افکتهای تصویری و …
-
فوتیجها میتوانند رایگان یا پولی باشند
برای دانلود فوتیج:
سایت پیشنهادی: ویدیو فوتیج
نرم افزار های مورد نیاز برای پروژه
3) معرفی شبیهساز برای اجرای برنامههای موبایل روی لپتاپ
استاد گفتند که برای آوردن برنامههایی مثل اینشات روی لپتاپ، میتوانیم از شبیهساز LD Player استفاده کنیم.
لینک دانلود:
برای دانلود کلیک کنید!
بخش اصلی آموزش: شروع کار با InShot
4) آموزش اولیه و مقدماتی InShot
در ادامه، آقای اخوان شروع به آموزش مبتدی برنامهٔ InShot کردند:
-
نحوه ی وارد کردن ویدیو
-
اضافه کردن متن
-
گذاشتن موزیک
-
تنظیم ابعاد کلیپها
آموزش تصویری کامل این جلسه:
ساخت پروژه:

تنظیم ابعاد:

اضافه کردن موسیقی و صدا:

اضافه کردن متن:

پایان جلسه
در پایان کلاس قرار شد هر دانشآموز یک ماجرای ویدئویی جذاب درباره مدیریت زمان بسازد و جلسه با پایان آموزش ابتدایی اینشات به پایان رسید.
۲۵
آبان
جلسه اول فناوری | علیرضا حاتمی
مقدمه
در جلسه اول آقای اخوان ابتدا توضیح دادند که در طول سال چه مهارتهایی قرار است یاد بگیریم. سپس وارد مباحث مربوط به صدا و ویرایش آن شدیم و برای اولین بار با نرمافزار Audacity کار کردیم.
مباحث ارائهشده توسط معلم
1) آشنایی با محتوای دوره
در ابتدا معلم بهصورت کلی توضیح دادند که امسال چه موضوعاتی در درس فناوری یاد میگیریم؛ از جمله کار با نرمافزارهای تخصصی و ابزارهای ویرایش صوت و تصویر.
2) معرفی نرمافزار Audacity
استاد گفتند از این جلسه قرار است با برنامه اوداسیتی (Audacity) کار کنیم؛ نرمافزاری برای ضبط، ویرایش و دستکاری صدا. 🎧
3) آموزش مبانی صدا
معلم کمی دربارهٔ مفاهیم پایهای صدا صحبت کردند:
-
هرتز (Hz)
-
فرکانس صدا
-
تفاوت فرکانسهای بالا و پایین
آموزشهای عملی Audacity
4) تغییر حجم صدا (Amplify)
معلم توضیح دادند که برای زیاد یا کم کردن صدای یک فایل صوتی باید:
-
از نوار بالای برنامه وارد تب Effect شویم.
-
گزینهٔ Volume and Compression را انتخاب کنیم.
-
سپس وارد Amplify بشویم.

-
با اسلایدر موجود صدا را زیاد یا کم کنیم.

5) جدا کردن بخشهای مختلف صدا
برای بریدن یا جدا کردن دو قسمت صوتی از هم:
-
ابتدا باید بخش موردنظر را انتخاب کنیم
-
سپس از شورتکات Ctrl + I استفاده کنیم
این کار باعث میشود صوت به دو قسمت جدا تبدیل شود .
6) حذف نویز (Noise Reduction)
برای پاک کردن نویز صدا:
-
وارد Effect میشویم
-
گزینهٔ وسطی مربوط به Noise Reduction را انتخاب میکنیم
-
ابتدا باید بخش نویز خالص را انتخاب و Capture Noise Profile بزنیم
-
سپس کل صدا را انتخاب کرده و Noise Reduction را انجام میدهیم
در نتیجه نویز اضافی حذف یا کم میشود 🔇✨
پایان جلسه
در پایان کلاس و هنگام زنگ، توضیحات عملی و اولیه درباره Audacity تمام شد و معلم گفتند از جلسات بعد وارد تمرینهای جدید میشویم.
۰۱
اردیبهشت
گزارش جلسهی اول کارگاه چوب
🪚 گزارش جلسهی اول کارگاه چوب
سلام دوستان! 🙋♂️
این هفته با اولین جلسه از کارگاه چوب در مدرسه همراه شدیم و میتونم بگم که یه تجربهی متفاوت و پر از اتفاقات جالب بود! از همون لحظهای که وارد کلاس شدیم، همه از تصور اینکه قراره با چوب و دریل کار کنیم حسابی هیجانزده بودیم. اما خب، داستان پیچیدگیهایی هم داشت که باید تعریف کنم! 😅
🔧 آشنایی با استاد و ابزارهای کارگاه
اولین قدم، آشنایی با استاد بود. استاد با کمال محبت و البته یه کم مقدمهچینی طولانی شروع به معرفی خودش کرد. انگار داشت برای سارا و ارشاد تو دانشگاه حرف میزد 😆 دیدید وقتی از باباها یه سوال ساده میپرسی و اونها شروع میکنن به شش ساعت مقدمه چینی کردن و حرف زدن؟ استاد ما هم یه همچین حال و هوایی داشت! 😜 حدود ۲۰ دقیقه حرف میزد و ما کمکم داشت خوابمون میبرد، اما خب، چیزی که میگفتیم این بود: “خب دیگه، باید تحمل کنیم، همین که کار با دریل رو یاد میگیریم خودش خوبه!” 😆
🪚 شروع کار با دریل
حالا که استاد داستانهای طولانیش تموم شد، رسیدیم به بخش عملی! استاد به ما توضیح داد که کار با دریل چطور انجام میشه. کمی دستوپایمون گم شده بود چون دریل گروه ما خراب بود، اما خب، تصمیم گرفتیم که باید هر طور شده کار رو شروع کنیم.
🌲 مشکل چوب سخت
بعد از اون، نوبت به چوبکاری رسید. استاد یه تیکه چوب به هر گروه داد و گفت شروع کنید. اما چوب گروه ما خیلی سفت بود و اصلاً به راحتی نمیتونستیم با دریل روش کار کنیم! اینجوری شد که همه کلافه شدیم و کار یه کم سخت شد. 😅
🔔 پایان زودهنگام جلسه
همونطور که داشتیم تلاش میکردیم که دریل رو درست کنیم و چوب رو بهتر کنیم، ناگهان زنگ کلاس خورد و استاد گفت که وقت تمومه و باید بریم! 😱
🤔 حرف آخر
این جلسه برام خیلی جالب بود. البته که مقدمهچینی استاد خیلی طولانی شد، ولی در نهایت به یادگیری کار با دریل و مشکلاتی که در کارگاه چوب پیش میاد، رسیدیم! فکر میکنم که توی جلسات بعدی بتونیم همه چیز رو بهتر انجام بدیم. من خودم از این کارهای عملی خیلی خوشم میاد، شما چطور؟ 😁🪚
اگه یادتون باشه هر جلسه یک معما داشتیم حالا هم داریم:
من میتونم با p شارژ کنم گوشیمو
تو کامت ها معنیشو بهم بگو(:
۲۵
آذر
گزارش جلسهی پنجم کارگاه اندیشهورزی
سلام دوستان!
این هفته با یک جلسهی پرهیجان و شلوغ در کارگاه اندیشهورزی همراه بودیم. از همان لحظهای که وارد کلاس شدیم، معلوم بود که انرژی بچهها از همیشه بیشتر است.
آغاز جلسه با شیطنت!
قبل از شروع کلاس، همه مشغول شیطونی بودند؛ انگار همه میخواستند هم را به قصد کشت بزنند. از صداهای خنده گرفته تا شوخیهایی که کاش میشد بگویم چون بچه ها مثلا می گفتند ……….، همه چیز نشان میداد که حال و هوای کلاس کاملاً مثل طویله ای شلوغ است.
با ورود استاد، مثل همیشه کلاس در یک لحظه ساکت شد، اما هنوز رد پای آن همه شلوغی روی چهرهی بچهها دیده میشد.
ادامهی داستان زانقار پینگُولدین:
استاد داستان را از جایی ادامه دادند که شخصیتهای اصلی با یک پروندهی عجیب روبرو شدند. ماجرا هیجانانگیزتر شده بود و همه با دقت به داستان گوش میدادند. اما درست در اوج داستان، استاد توقف کردند و لبخندی زدند که معلوم بود برنامهی دیگری در ذهن دارند.
پروندهی قتل در کلاس!
بهجای اینکه داستان را ادامه دهند، استاد یک پروندهی قتل را به گروههای کلاس سپردند. حالا وقت آن بود که ما خودمان به جای کارآگاههای داستان عمل کنیم و معما را حل کنیم! هر گروه مشغول بررسی سرنخها، تحلیل جزئیات و بحثهای داغ شد.
این فعالیت به قدری هیجانانگیز بود که حتی کسانی که همیشه ساکت بودند هم درگیر شدند. صدای فکر کردن و گاهی خندههای ناگهانی در کلاس پیچیده بود. و بعد از گفتن جواب توسط استاد، احساس کاراگاهی کردیم کردیم.
من خودم به جز نوشتن به این جور کار ها یعنی کار های معمایی و این بحث ها هم خوشم می آید، شما چطور؟؟؟!!
حالا جواب معمای هفته ی قبل که همه ی شما منتظرش بودید این شما و این هم جواب:
عبارت اینگونه خوانده می شود: «گندم فروشا، ار، زنی آمد، نه خود آمد ماش (ما او را) فرستادیم، به رنجش مده، برنجش بده!!!
به همین آسانی!؛ حالا معمای جدید برای هفته ی دیگر:
عبارت زیر را بخوانید:H-M-B-A-A4-B-R
راهنمایی: در شیمی به {H} چه میگوییم؟؟
حل کن و جوابو توی پیوی من بفرست و یا توی دیدگاه بنویس. ممنون…
۱۱
آذر
سلام دوستان!
یک بار دیگر در کلاس محرمانهی اندیشهورزی دور هم جمع شدیم. این جلسه، ادامهی داستان عجیب و پیچیدهی زانقار پینگولدین را شنیدیم و حسابی درگیر معماها و ماجراهایش شدیم.
ادامهی داستان زانقار پینگُولدین:
ماجرا از جایی ادامه پیدا کرد که شخصیتهای داستان درگیر یک سفر عجیب با قطار شده بودند. نکتهی جالبی که فهمیدیم این بود که شخصیتهای داستان روسی بودند! شاید این باعث میشد که رفتار و ماجراهایشان کمی غیرمعمولتر به نظر برسد.
اما یکی از جذابترین قسمتهای داستان، زمانی بود که شخصیتها سعی کردند به واگن شماره ۲ بروند. بهجای اینکه از شمارهی واگنها استفاده کنند، تصمیم گرفتند از دستشویی شروع به شمارش کنند! 😅 نتیجه؟ کاملاً اشتباه رفتند و بهجای رسیدن به مقصدشان، وارد ماجراهایی تازه شدند که برای لحظاتی همهی ما را به خنده انداخت…
حل معماهای داستان:
این بار داستان پر از معماهایی بود که استاد آنها را برای کلاس مطرح کردند. جالب اینجا بود که ما خودمان باید این معماها را حل میکردیم. بچهها با شور و هیجان به معماها فکر کردند و پاسخهای مختلفی دادند{{که نمیگویم}}…
افشای راز “زانقار پینگُولدین”:
در این جلسه یک نکتهی بسیار جالب دربارهی تلفظ اسم این پرونده فهمیدیم:
تا حالا فکر میکردیم که نام آن “زانقارپینگولدمین” است، اما تلفظ درست آن زانقار پینگُوِلدین بود! این کشف باعث شد همه احساس کنیم که بخش جدیدی از داستان برایمان روشن شده است.
پایان جلسه:
داستان هنوز ادامه دارد، اما زنگ کلاس به صدا درآمد و مثل همیشه درست در لحظهی اوج، مجبور شدیم ماجراها را رها کنیم و به خانه برویم…
بچه ها یک چیزی بگم ، من که به نوشتن خیلی علاقه دارم
شما چطور؟…
یک معما برای سرگرمی:
این عبارت را درست بخوانید: «گندم فروشا ارزن آمد ماش فرستادیم برنجش مده برنجش بده» حل کن و جوابو توی پیوی من بفرست و یا توی دیدگاه بنویس. ممنون…
۱۱
آذر
گزارش جلسهی سوم کارگاه اندیشهورزی
سلام دوستان!
یک بار دیگر در کلاس محرمانهی اندیشهورزی جمع شدیم. جلسهی سوم هم از آن جلساتی بود که فکرهای ما را زیر و رو کرد و ذهنهایمان را به چالش کشید.
۰۴
آذر
مستند سازی کارگاه اندیشه ورزی جلسه ی دوم!!!!؟؟!!
سلام بچچه ها علیرضا حاتمی هستم!
واومدم تا درباره ی جلسه ی دوم کارگاه اندیشه ورزی.
*راستی داشت یادم میرفت این کارگاه کارگاهی محرمانه است و نمی شود همه چیز کلاس را گفت!
در جلسه ی قبل ما به یک مسئله برخورد کردیم و آن مسئله این بود که (آیا امکان دارد که فکر نکنیم؟؟!؟!؟!؟!)و در پی این مور به سوالی دیگر برخورد کردیم که(اصلن فکر چیست؟؟؟!؟!؟!؟!؟!؟!!؟؟) من دیگر نمی توانم توضیح بشتری دهم و برای اطلاعات بیشتر به کارگاه بیایید.
بعد استاد افروز گفتند که هر کس افکاری دارد مثلا: من می گویم هوا خوب است ولی دوستم می گوید هوا بد است. این اتفاق به دلیل تفاوت معیار ها است.
اما وسط کلاس بحث داشت سیاسی می شد که یکهو!!!…………………………………………… گوشی استاد زنگ خورد و جو کلاس را به هم زد پس بجه ها هم شلوغ کردند…
بعد هم ادامه ی داستان جالبی را که از هفته ی پیش منتظر ادامه ی آن بودیم را خواندیم(باز هم درگر نمی توانم توضیح دهم!!)
فقط می تونم بگم که در داستان به کلمه ای به نام(زانقارپینگولدمین) برخورد کردیم که وسط داستان یک دفعه!…………………………………………………… گوشی استاد باز هم زنگ خورد و همزمان زنگ کلاس هم خورد و به خانه رفتیم.
*امید وارم خوشتون اومده باشه و فهمیده باشید که این کلاس چقدر محرمانه است…
۲۶
آبان
۰۶
آبان
معرفی نامه ی علیرضا حاتمی
سلام👋 من علیرضا حاتمی هستم. 😍😍
من توی سال (1391) و در( 14)«خرداد» به دنیا آمده ام😇✓
من عاشق کار های گرافیکی و کامپیوتری هستم👩🏿💻👩🏿💻+کار با گوشی رو هم کمی دوست دارم.🫶📱📱
کلاس زبان هم میروم:زبان انگلیسی توی آموزشگاه عصر برتر کتاب وی سی وی و فعلاََ وی سی وی 6 پلاس هستم.🤪👅👅
راستی غیر از اینکه کار های کامپیوتری را دوست دارم تا حدود زیادی هم بلدم,همینطور گوشی.🪓🪑
از دبیر تاریخ خیلییییییی خوشم می آد چون:آدم طنز پسندیه مثل خودم🤣🤣(یکی از خصوصیات دیگمم اصلا همینه!!!!!😶
