زنگ هندسه، ۶ آذر
به نام او که هرچه داریم از اوست
سلام رفقا امروز به دلیل آلودگی هوا به صورت آنلاین کلاس برگزار شد و ما خیلی ناراحت بودیم 😭😭 ( باور که نکردین؟😂😜)
خب بریم سراغ کلاس آقا اول حضور و غیاب کردند که حسنی عشقی میاد انگار امروز اومده بود و فعک کنم فقط حاضری زد ولی خب پست سر مُرده غیبت نکنیم.
آقا اول زنگ گفتند اشکال دارین سوال بپرسین که یه سری اشکالات که از کتاب نبودند و از جزوه بودن و یک سری اشکال از سوالات کتاب و کتاب کار بودند که همه در گروه بار گذاری شده
آقا اشکالات بچه ها را که از کتاب بود به بچه دادن و یک سری بچه جواب دادن👇👇
طباطبائیان😎
سلطانی🫠
رمضان تاش(ایراد آقا رو گرفت😏)
الماسی و یزدانی جزی داوطلب شدن ولی زمان نذاشت🥲🥲
ما از این به بعد به مشارکت کلاسی بچه های برتر نمره میدیم!
خودم ۹.۵ (واسه همه سوالات اول داوطلب شدم😎)
رمضان تاش ۹ (ایراد آقا رو گرفت😱😂)
سطانی ۹ (یه سوال جواب داد🤗)
تکلیف: آقا گفتند برین حال کنید تکلیف نداریم🙂↔️🎉🫂
به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقیست…….
به نام خدا
آقای براتی وارد کلاس شدند و بچه ها یا در حال نوشتن صورت جلسه بودن یا در حال پر کردن دفتر برنامه ریزیخب بگذریم آقا گفتند کتاب را باز کنید و ص ۷۳ تمرین را بیاورید تا حل کنیم
بچه ها رفع اشکال کردند و بعد گفتند سوالی درباره ی تکالیف دارین یا در همکلاسی یا در بله به این آیدی پیام بدید: mmb80
خب بعد رفتیم سوالات کتاب کار را حل کردیم که هیچکس برایند رو بلد نبود و من بهشون یاد دادم 😎 😜 (بیشتر بچه ها برام دست زدند)
وسط های کار هم سلطانی امیر پویا داشت اخراج میشد ولی یه چیزی در گوش آقا گفت که آقا بهش رحم کرد💸💸
بعد ساعت ۸:۴۰ دقیقه حسن پور وارد کلاس شد😶😱 و با هوووووووو کردن بچه ها همراه شد
تکلیف: تمرین صفحه ۷۷ و ۷۸
به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقیست….
هندسه،۲۲ آبان
(به نام او که هرچه داریم از اوست)
آقای براتی وارد کلاس شدند و همه بچه ها گفتند که چرا اردو را نیامدین و آقا هم طبق همه معلم ها گفت:کار داشتم!
بعد بچه گفتند می توانیم جای خودمان را عوض کنیم و آقا گفتند:اگر حرف نمی زنید و در سرعت نور بیشتر بچه ها جای خود را عوض کردند.
بعد آقا رفتند سراغ صفحه های ۷۱ تا ۷۳ و دونه دونه بچه ها سوالات را حل کردند ( به من که نرسید😭) سپس کسانی که جلسه قبل نبودند مشکلات درسی خود را از معلم پرسیدند (که خیلی ها نبودند از جمله خودم🫠)
تکلیف:حل کردن سوالات زوج کتاب کار فصل سوم تا سوال ۱۶ (یادت نره ها!)
به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقیست…….
هندسه،امتحان
امروز آقای براتی وقتی وارد کلاس شدند ؛ تمامی بچه گفتند امتحان نگرید و ما دیروز اردو بودیم و ساعت ۷ رسیدیم خانه ولی آقای براتی گذاشتند تا بچه ها حرف ها خود را بزنند و بعد گفتند که یک برگه جلو خود بگزارید ، تا امتحان را شروع کنیم😂😭.
آقای براتی اول گفتند ۱۱ سوال ولی بعد با اصرار بچه به خاطر اینکه تولد آقای براتی بود و در ۷ آبان بود ۷ سوال دادند😊😊 و تا آخر زنگ بچه ها در حال اصرار بودند تا آقای براتی امتحان را در مستمر تاثیر نگذارند ولی آقا توجهی به حرفهای بچه ها نکردند و برگه ها را گرفتند
(من که خوب دادم 😎😜امیدوارم تو هم خوب داده باشی😉😉)
معرفی سید محمد حسین طباطبائیان
سلام بنده سید محمد حسین طباطبائیان هستم. خیلی آدم شوخ و مهربانی هستم. علاقه ی خیلی خاصی به فوتبال دارم و آن را حرفه ای دنبال می کنم. من کاپیتان تیم نقش جهان هستم و در این عرصه مدال هم دارم. توانمندی هایم هوش ریاضی و فوتبال ، بازی رایانه ای مخصوصا اف سی و ماینکرافت است و علاقه ای به غذای فست فود هم دارم. من ۴ سال در مدرسه صدرارحامی و پنجم و ششم را در مدرسه خوارزمی گذراندم که در ناحیه ۲ قهرمان شدیم. من الان در مدرسه ی همت هستم که معلمان خیلی خوبی دارد مخصوصا آقای فیروزنیای که برای ما بستنی نمی خرد و همیشه می خواهد آک مغز مارا باز کند ول موفق نمیشود و خیلی آدم مهربان و شوخی هست. من یک خواهر دارم که بسیار داخل خانه باهم دعوا و کل کل می کنیم. من به مسافرت علاقه دارم و هرسال به شهر دورود در استان لرستان سفر می کنیم که معروف به پایتخت طبعیت ایران است. آنجا دارای آبشار های زیبا و کوه های بزرگ و قشنگ ، دشت های سرسبز و دل انگیز است. ما به آبشار های بیشه و آبگرمه و تنگه لی لی رفته ایم و بسیار لذت برده ایم. این بود زندگی نامه بنده خدانگهدار