شنبه1404/9/8کلاس پیام ها با اقای عاصمی

زنگ اول کلاس پیام ها

کلاس امروز غیر حضوری بود اقای عاصمی هم بلد نبودند با برنامه اسکای روم کار کنند و میخواستند به بچه ها میکروفن بدند ولی بلد نبودند تا اینکه به اقای محمودیان زنگ زدند و از ایشان پرسیدند همین اتفاق باعث شد تقریبا نیم ساعت از کلاس برود.

بعد از این اتفاق تازه شروع به درس دادن کردند اول از بعضی از بچه ها درباره درس هفته پیش سوال پرسیدندبعد از ان یکم درس را جلو بردند و در اخر هم یک امتحان در هم کلاسی گذاشتند که باید مینوشتیم و در هم کلاسی ارسال می کردیم.

تکلیف:فکر کنم تکلیفی برای هفته بعد ندادند.

پایان

شنبه 04/08/10 درس پیامهای اسمانی اقای عاصمی

زنگ اول کلاس پیامها

زنگ اول که امتحان داشتیم در حد نیم ساعت امتحان دادیم و بعد کلاس شروع شد.

همه بچه ها برای ازمون مخصوصا قسمت درست و نادرست اعتراض داشتند.اقای عاصمی هم گفتندمن با ارفاق به همه نمره می دهم بچه ها هم با این حرف استادخوشحال شدند.

استاد بعد از حل کردن سوال های امتحان شروع به درس دادن کردند.اول به یکی از بچه ها گفتند که از روی متن بخواند.بعد از خواندن درس استاد شروع به توضیح دادن درس کردند.بعد گفتند که هر کسی در این دنیا تسبیحات اربعه را بگوید در ان دنیا برایش خانه و یا قصری از خشت های طلا و نقره می سازند.سلطانی گفت در بچگی به ما می گفتند هر صلواتی که در این بفرستد در ان دنیا یک اجر برایش درست می کنند.بعد بچه ها شروع به صلوات فرستادن کردند.

پایان این زنگ

درس پیامهای شنبه 1404/07/12

زنگ اول کلاس پیامهای آسمانی

اول که آقای عاصمی وارد کلاس شدند به دوستم ابطحی گفتند که  یک لبتاب را از دفتر اقای اخوان بیاورد و بعد یک فیلم درباره ی کره ها،سیاره ها،کهکشان راه شیری وگذاشتند.سپس گفتند کتابهای درسی  را بازکنید و شروع به درس دادن کردند.ایشان پرسیدندکه ایا سوالات پیام ها را نوشته اید یا نه و از بچه ها خواستند که کسانی که یک سوال از مفهوم درس دراورده اند سوالشان را بخوانند.در اخر هم تکلیفمان را گفتند که ان هم این بود یکی از شگفتی های افرینش را بیان کنیم و درباره ان یک صفحه بنویسید.

امیدوارم از مستند من خوشتون اومده باشه تا مستندی دیگر خدانگهدار.

پایان

معرفی محمد طاها آزادی

سلام.من متولد سال ۱۳۹۰ هستم.من در شهر اصفهان به دنیا آمدم . بعد از اینکه به دنیا آمدم به خاطر کار پدرم به قشم رفتم و ۸ سال در آنجا زندگی کردم

من آدم خیلی شوخی هستم و اگر کسی با من شوخی کند من هم با آن شوخی میکنم و او هم باید جنبه داشته باشد.

من در رشته ی فوتبال به طور حرفه ای بازی می‌کنم و کسی نمی‌تواند برای من ادعا کند که فوتبالش بهتر از من است.من میخواهم فوتبال را ادامه دهم و در تیم مورد علاقه ام بازی کنم.من تقریباً همه ی ورزش ها را دوست دارم و بعد از فوتبال در تنیس روی میز و والیبال هم مهارت دارم.

من علاقه ی خیلی زیادی به رشته ی ریاضی دارم و آن را ادامه می‌دهم. من در عربی و قرآن حرفه ای هستم چون سه سال کلاس قرآن رفتم.

اهداف من این است:

۱. یک فوتبالیست ماهر شوم.

۲.قرآن را ادامه دهم و یک استاد قرآن شوم.

۳.بتوانم در جامعه فردی مفید باشم.