دروس

به نامه خدا

سلام آمدیم با جلسه ی مهارت روانشناسی زنگ آخر بود اقا معلم روانشناسی مون سرشون شلوغ بود و این جلسه نیامدند ‌بجایشان داداششون آمدند

داداششون خیییلی شبیه خود استاد بودند خوب بگذریم استاد وارد کلاس شدند مقدمه ای درباره ی خودشون گفتند وبه ما گفتند اگر تا آخر زنگ آرام باشید یک مثبت به کل کلاس میدهم

بچه ها خیییلی سعی کردند ارام باشند اما نتوانستند تازه چند تا منفی گرفتیم استاد درباره ی جلسات قبلی میگفتن که در جلسه ی قبلی چی می گفتیم ؟

میگفتم که نباید به کسی دروغ بگوییم مثلا من امتحان ریاضی ام را۰ گرفتم اما برای اینکه مامانم دعوا نکنند یک ۲بغلش گذاشتم تا بشود ۲۰اما این بود که مامانم باور کردند اما خودم باور کردم که من خودم ۲۰گرفتم و برای امتحانات بعدی ریاضی لای کتاب را باز نکردن و هیچی نخواندم به این کا میشه گفت دروغگویی به خود البته به بقیه هم دروغ میگوییم که کار خیییلی بدی هست اما ما نباید خودمان باور شود که واقعا من ۲۰ گرفتم یا کار های روزمره ..

معلم داشت این حرف هارا میزد تا زنگ خورد و بچه ها مثل … از زندان آزاد شدند البته اشتباه گفتم زنگ آخر نبود زنگ یکی مونده به زنگ بود .😀♥️

«امید وارم از مستند سازی جلسه ی اول من خوشتون بیاد تا مستند سازی دیگه خدانگهدار🖐️

تهیه کننده :محمد امین ستاری فر

دیدگاهتان را بنویسید