و بعد طبقه اخر خداین کشاورز وصنععت گر هستند و اینا عقاید ایرانی ها قبل از زرتشت و بعد زرتشت میاد و میگه که این خدایان که شما می پرستید همه اش دیو هستند و باید شما فقط اهورا مزدا را بپرستیدو خدای اصلی و بزرگ اهورا مزدا است و زرتشت اینا را میگه و هیشکی ازش حساب نمی بره و این هی میکه و هیشکی هم کاریش نداره که دیگه خسته میشن و مغ mogh ها روحانیان ان زمان میکفتند که ما باید دیو ها را بپرستیم و مجیک ها magic جادوگران ان موقع هم بودن و مجیک ها از نسل مغ ها ن و اینا با زرتشت مخالفت میکنه و زرتشت را میبرن و میندازن زندان و بعد گرشاسب پادشاه ان زمان ایران خواب بوده و خواب عجیبی میدیده که وقتی بیدار میشه میبینه که اسب شاه دستاش رفته تو شکمش و هی درباریان زر میزن دست را در بیارن کهه نمی نتونن و بعد خبر به زرتشت میرسه ه همچی شده وا اینا بعد زرتشت میکه دواش دشت منه وزرتشت را میبرن پیش اسب و زرتشت شروع میکنه به دعاع خوندن یه چیزای میخونه مثلا میگه بک یا اهورا مزدا و اینا و همین طور که میخونه دستا اسب از تو شکمش در میاد و گرشاسب پادشاه ایران میگه به به منم زرتشتی شدم و وقتی شاه زرتشتی میشه همه زرتشتی میشن و همه اهورا مزدا را میپرستن و تاااا این که زرتشت میمیره و متاسفانه یا خوشبختانه مردم دئباره شروع میکنن به دیو پرستی و بعد هم که کتاب اوستا نوشته میشه اوستا 2 بخش بوده یه بخش گات ها بوده که در ان اهورا پرتی بوه و در بخش دیگری که نام دارد یشت دیو پرستی بوده و گفتند ما تو دنیا 2تا ادم داریم که اسم یکی دروج و دیگره واشع بوده دروج یعنی دروغ و واشع یعنی عدالت و گفتن دین و عقاید رو اداب و روسوم تاثیر میزاره و بعد من ص 144 و 145 ررا خوانم خیلی ممنون که خوندین تا دیداری دیگر بدرودددددددددددددد
ادامه ی مستند سازی تاریخ 2/2
۰۷
اردیبهشت