آقا آمدند داخل و با بچه صحب انجام دادند وبعد گفتندکه کوئیز ها وامتحانات خود را گم نکنیدا {علامت تعجب}چون نمونه سئوال های ترم آخرتون است {قابل توجه دوستان اگه گم کردین تو بله بهم بگید تا براتون با جواب ارسال کنم}.
بعد دیدیم که کیف آقای فیروزنیا پیش ما مونده بود که من برا شون بردم.
آقای صادقی گفتند که درس آزاد نباید با خودکار باشد،آقا گزارش در آزاد را از بچه ها گرفت:
گروه سلیمانی 2نفر داشتند که کار نکرده بودند وبا آقا بحث وصحب انجام دادند.
در گروه مرتضوی آقا به آقای کامبیز گفتند که چه دست خط بدی دارد وچرا به مدرسه آمده است؟وبه آقای بیوک گفت که چرا چیزی در گروهتان گذاشی ودر فرارکردی ،تلفن جواب نمیدی ،تو گروهتان نیستی و…
آقا به گروه های :رمضان تاش،تاجمیر وستاری +ویژه داد وبه گروه های دیگر:مرتضوی وسلیمانی +ویژه نداد ولی فرجه داد تا هفته ی آینده.
بعد هم آقای بیوک اجازه ی دست شویی گرفت و رفت.
آقا گفت کتاب را باز کنیم که ناگهان اکبر واصغر اخطار آخر را از اقا گرفتند زیرا مدام هنگامی که آقا انها را میدید سرشان می چرخید.
دوباره رفتیم سر کتاب وبیت فصل را معنی کردیم:
معنی مصرع اول:
خدا به آن ملت وقومی که بزرگی وبرتری میدهد.
معنی مصرع دوم:
که خودش تقدیرشان را رقم زده باشد.
درس 16ام را شروع کردیم:
اول خواند=مرتضوی.
دوم خواند:مساح.
سوم خواند :شیرانی.
بعد آقا مچ یکی از آن 2نفر گروه سلیمانی را گرفت زیرا حواسش نبود.
چهارم خواند:سلطانی.
پنجم خواند:رضایی.
دراین هنگام که درس درخط13ام صفحه ی7ام بودکه زنگ خورد.