سلام با اولین مستند سازی من برای ورزش همراه هستید.
اول که 10 دقیقه به زنگ باید به سمت رخت کن های خیلی خوب و پیشرفته یمان برویم که یا در قفل ندارد یا در شیشه ای است که شیشه هاشم شکسته ولی بازم با نگرانی و ترس سریع لباسامون نا عوض می کنیم.بعدش آقای محمودیان می آید و می گوید که اگر زودتر سوار اتوبوس نشوید می رود ولی من می دانم که هیچ وقت این اتفاق نمی افتد چون آقای محمودیان کل مدرسه دنبال ما می گردد.بعدم که سوار اتوبوس می شویم در اتوبوس شعر آهنگ می خوانیم مانند بووووق و بعد هم موقع رفتن از اتوبوس مانند بووووق از اتوبوس خارج می شویم.بعد از اینکه مثل بووووق از اتوبوس خارج شدیم به سمت زمین می رویم تا شروع کنیم ولی بازم بچه ها مثل بووووق به سمت توپ می روند و بعد از یکم وقت آقا بچه ها را به صف می کند تا حضوروغیاب کند.بعدم که موقع گرم کردن آقا با تایچی ما را دیوانه می کند.بعدم که موقع تیم کشی رسید.سرگروه ها انصاری;طباطباییان; ستاری و سلطانی یا همون یزدانی شدند.خودم با طبا بودم.در مجموع هفت بازی انجام شد.
تعداد گل ها11 .کسی که آقای گل شد ستاری است با 4 گل زده.
بهترین دروازه بان خودم با خوردن فقط یک گل.
بهترین دفاع ها مصری نژاد و میرشمشیرگران بودند.
موقع رفتن به سمت مدرسه همه خسته و بی حال هستند و خبری از شعر و آهنگ نیست.
وقتی هم که می رسیم باز باید با ترس لباس هامون نو عوض کنیم.
پایان