سلام به افراد خواننده
به یه جمله ی سنگین که توی زندان دیدم موضوع رو شروع می کنم؛اگه وجود خدا باورت بشه یه نقطه می زاره زیر باورت،(یاورت)میشه.
ساعت ۹:۲۱ دقیقه بود که استاد با همون لپتاب همیشگی وارد شدند.چرااااا پنج شنبه زنگ کلاس به جای ساعت ۹:۲۵ دقیه
ساعت۹:۲۱ می خورد.
حضور و غیاب؛اقا حضور چه غیابی.
تکلیف ها رو میز(فلش ها).
چه اهنگ های پس زمینه ی قشنگی (اهنگ پت و مت و آنه شرلی)
رمضان،چرا اهنگت انگار اهنگ فوت شده هاست.
به به چه نمرات درخشانی.عکس های جدیدی به دیوار کلاس اضافه شد.(رقابت بین عکس های فوتبال و ماشین ها).
درس جدید داده شد.(تنظیم صدای زیر و بم و سرعت صدا)
نازه دادن اکو و تکرار صدا را هم یاد دادند.
قصه ی ما به سر رسید نمره ی صفر ثمر رسید.