به نام خدای زیبایی ها
امروز میخوام خلاصه ای از اردوی علمی را بگم.
مدرسه و اتوبوس
اول از همه از مدرسه و آقای اخوان و اقای مقدس تشکر می کنم بابت این اردو .خب امروز در مدرسه قبل از اینکه سوار کوتوبوس
بشیم آقای اخوان به بچه ها گفتند که دفتر وقلم بیارید که مستند سازی امروز رو بکنید.سپس در اتوبوس شهیدی آیت الکرسی
خوند.
کاوشکده
وقتی وارد کاوشکده شدیم یک چیزی حواسمان را پرت کرد و آن چیزی نبود جز ایینه کوچک کننده پا و بزرگ کننده سر مثال:قد پای
ستاری را این آیینه کوچک وکله اش را گنده کرد.
سپس مسئول اونجا رباتی را به مانشان داد که بدون دخالت انسان سرود ملی ایران رو با پیانو میزد.
بعد مسئول اونجا منو فرستاد دم چیز ایینه مانندی که صدا رو از راه دور منعکس میکرد .مثل ماهواره
سپس به ما وسیله ای رانشون دادند که فرق لامپ پر مصرف و کم مصرف را نشون میداد.سپس تفنگی را به ما نشون دادند که
توسط لیزر ونور میتونست توپی را بدون دخالت دست به بالا شلیک می کرد.
سپس گوی هایی را به ما نشون دادند که توسط خون و گرفتن دست ها لامپ را روشن می کرد.ا«این یکی توضیحش یکم سخت
بود برا همین خیلی توضیح ندادم
سپس تسلایی را به ما نشون دادند که برق شهری که 220 ولته را به 1000 ولت تبدیل میکنه وصدای ترسناکی را ازخود تولید
میکنه.سپس رنگ هایی را به مانشون دادند که میگفتند این رنگ ها در گوشی ها هست.
سپس به ما وسیله ای را نشون دادند که میتونست برق شهری را به 100 ولت تبدیل کنه سپس شیرانی را به انجا مسئوله برد
ودستش را روش گذاشت و جرقه های کوچکی زد.
سپس به ما وسیله را نشون دادند که توسط اشتباهات مغزی ان اتاق را به فیلم سینمایی تبدیل میکرد.«این یکم توضیحش
سخته»
سپس به ما فیلم سه بعدی نشون دادند و تمام.سپس عکس دسته جمعی و پیش به سوی مدرسه.
در کل اردوی خوبی بود خدانگهدار.